بنوبوک

همه دسته بندی‌ها

سبد خرید سبد خرید 0

سبد خرید شما

سبد خرید

شما هیچ کالایی در سبد خرید خود ندارید.

به خرید خود ادامه دهید

موصل، بدون پریچهر
(0)

موصل، بدون پریچهر

350,000 ریال

280,000 ریال

٪20
علاقه مندی
پیشنهاد نمی کنم
پیشنهاد می کنم
کد کالا
1521524
شابک
9786220107934
سال انتشار
1400
قطع
رقعی
تعداد صفحه
104
نوع جلد
شومیز
نوبت چاپ
2
وزن
125 گرم

کتاب «موصل، بدون پریچهر» نوشتۀ حسین قسامی
رمانی درباره عشق و گمشدگی و سرگشتگی و خیر و شر و خشونت و اضطراب‌های وجودی. رمان «موصل، بدون پریچهر»، نوشتۀ حسین قسامی، ما را با خود به سفری درونی و بیرونی می‌برد. «موصل، بدون پریچهر» هم سفری است در مکان و هم سفری در ژرفای وجود و تناقض‌های وجودی. این رمان همچنین ما را با خود به خاورمیانه‌ای می‌برد که کابوس داعش بر آن سایه افکنده است. در رمان «موصل، بدون پریچهر» با گره‌خورگی زندگی روزمره در تهران معاصر، خشونت داعش در خاورمیانه، خشونت پنهان و زیرپوستی‌تر در متنِ زندگی اجتماعی انسان‌ها و نیز با عشقی گمشده و دغدغه‌ها و دل‌مشغولی‌های فلسفی مواجهیم و این‌ها همه در اثری قصه‌گو به هم می‌پیوندند؛ اثری که مخاطب را برای سردرآوردن از آنچه رخ داده و در حال رخ دادن است با خود همراه می‌کند.

مروری بر رمان «موصل، بدون پریچهر»
راوی رمان «موصل، بدون پریچهر» جوانی است به نام آرمان نجات که عاشق دختری به نام پریچهر است. پریچهر دانشجوی ادبیات است و آرمان دانشجوی فلسفه و درگیر با پایان‌نامه‌‌اش که درباره لویناس است. آرمان مفهوم «دیگری» را در فلسفۀ لویناس درک نمی‌کند و سخت درگیر دلهره وجودیِ مسئولیت در برابر «دیگری» است و این مفهوم فلسفی را به آنچه در زندگی روزمره با آن مواجه می‌شود و نیز خشونتی که در خاورمیانه در جریان است و آرمان آن را در صفحۀ گوشی موبایلش تماشا می‌کند پیوند می‌زند. او از سویی درگیر با قیودی اجتماعی و فرهنگی است که نمی‌گذارند عشق‌اش به پریچهر را تمام و کمال بروز دهد. معمای رمان «موصل، بدون پریچهر» آنجا رقم می‌خورد که پریچهر ناپدید می‌شود و آرمان، که عشق خود را گم کرده است، به جستجوی او برمی‌آید. رمان این‌گونه آغاز می‌شود:
«خیره مانده‌ام به تنِ بی‌سر مرد عراقی. به خونی که اطراف جسدش ریخته. به رگ‌های مُقطعی که از بُریدگی گردن بیرون جهیده‌اند...
صدای پریچهر به خود می‌آوردم. "یه‌بند سرت تو گوشیه‌ها."
سر می‌کشد که نگاه کند. نمی‌گذارم. حیف چشم‌های پریچهر که بیفتد به این تصاویر. این عکس‌ها پُر مرگ‌اند. مرگ می‌آورند. مرگ کجا و چشم‌های سرزنده‌ی پریچهر کجا؟
اخم‌ها را درهم می‌کشد. چین می‌افتد میان کمان ابروهاش. "نکنه داری با دخترها چت می‌کنی؟"
جوابش را نمی‌دهم تا دوباره بگوید. صدای پریچهر نه یک صوت که انگار یک هستی مجسّم است. می‌بینمش. مثل این آفتاب پاییزی. مثل این درخت‌های چنار. مثل کلاغ‌ها که قارقارشان یک‌بند توی گوش‌مان زنگ می‌زند و حتی وقت‌هایی که نیستند، وقت‌هایی که سرشاخه‌ی چنارها خلوت است، باز هم این قارقارشان هست. مثل این پسرها و دخترهای کیف‌به‌دست که لابد دارند از کلاس برمی‌گردند. مثل اساتید کت‌وشلوارپوش که این‌جا و آن‌جا پنهانی، دور از چشم دانشجوها، سیگار دود می‌کنند و بعد تنداتند میان‌بُر می‌زنند از وسط درخت‌ها تا به کلاس بعدی‌شان برسند...
پریچهر پشت می‌کند و راه می‌افتد.
"کجا؟"
برمی‌گردد؛ به خنده. "چه عجب، آقا بالاخره زبون وا کردن." دو قدم به طرفم می‌آید و می‌ایستد. دست راست را سایه‌بان چشم‌ها می‌کند. "کلاس دارم."
"همین‌جا منتظرتم."
دست تکان می‌دهد و می‌رود. نه، نمی‌رود. نرمه‌بادی که می‌وزد می‌بردش. غوطه‌خوران در باد عرض حیاط را طی می‌کند تا برسد به پله‌ها و آهووار پله‌ها را دوتایکی بالا برود، برود توی سالنی که سردرش تابلوِ دانشکده‌ی ادبیات دارد.
باز گوشی‌ام را درمی‌آورم و زل می‌زنم به تصویر تنِ بی‌سر مرد عراقی. همچه مرگی باید خیلی زجرآور باشد. این‌که سر را گوش‌تا‌گوش ببُرند و بیندازند روی خاک. تنِ بی‌سر آن‌قدر در خاک‌و‌خون دست‌وپا می‌زند تا بمیرد. نه، مرگ نیست این. مرگ همان دم که تیزیِ کارد پوست گلو را وامی‌جراند می‌آید. می‌آید و می‌رود. بعد دیگر سکون است. نمی‌شود به سکونِ بعد از دست‌وپازدن گفت مرگ. هرچه هست مرگ نیست. پس چیست؟ نمی‌دانم. از کجا بدانم من؟
توی تصویر پاهای آدم‌ها معلوم است. لابد کسانی موقع سربُریدنِ مرد دورتادورش حلقه زده بوده‌اند و بعد که عکاس عکس انداخته پاهاشان، پاهای زمخت و سیاه‌شان، مانده توی قاب. ها، همین‌طور بوده... حتماً این‌ها که دمپایی قهوه‌ای دارند پاهای یک کافه‌چی هستند. تا پیش از این غروب‌به‌غروب زغالِ گل‌انداخته می‌گذاشته روی سرقلیان‌ها و می‌برده برای مشتریانی که بیش‌ترشان مردان پابه‌سن‌گذاشته بوده‌اند. عشقش این بوده که دم کافه‌اش روی چارپایه بنشیند و به ترانه‌های رادیو گوش بدهد. همراه اُم ‌کلثوم و ناظم غزالی دم می‌گرفته و می‌خوانده. آی می‌خوانده. ولی بعد که این‌ها - این‌ها که سیاه می‌پوشند و سر می‌بُرند - پیداشان شده، بساط کافه را برچیده و نشسته کنج خانه. دیگر نه پیچ رادیو را چرخانده، نه ریشش را تراشیده. فقط گاه‌به‌گاه می‌آمده توی کوچه و خیابان سروگوشی آب می‌داده و باز برمی‌گشته خانه. یک‌بار هم اتفاقی خورده به مراسم سربُری. سربُری نه، اعدام. قاتی جمعیت ایستاده به تماشا. ایستاده جایی که پایش توی قاب عکاسی بوده که باید از مراسم عکس می‌انداخته.»
رمان «موصل، بدون پریچهر» در نشر چشمه منتشر شده است. این رمان در مجموعۀ «کتاب‌های قفسه‌ی آبی» نشر چشمه که آثار ژانری، قصه‌‌گو و جریان‌محور را شامل می‌شود به چاپ رسیده است.

درباره حسین قسامی، نویسنده رمان «موصل، بدون پریچهر»
حسین قسامی، متولد 1368 در آباده استان فارس، داستان‌نویس ایرانی است. قسامی دارای فوق لیسانس فلسفه است. رمان‌های «بریدگی»، «خاکسپاری ماهی‌ها» و «رقصِ گُراز» از دیگر آثار داستانی حسین قسامی‌اند.

رتبۀ رمان «موصل، بدون پریچهر» در گودریدز: 4.18 از 5.

دسته بندی: علوم انسانی
موضوع اصلی: ادبیات
موضوع فرعی: داستان ایرانی
زبان: فارسی
قطع: رقعی
نوع جلد: شومیز
تعداد صفحه: 104
نقد و بررسی
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
کنترل کیفی
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
کتاب هدیه بدهیم
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
ارسال سریع کتاب
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما

پیشنهاد بنوبوک

Right Arrow
Left Arrow
در یتیم

در یتیم

چشمه

980,000 ریال

833,000 ریال

تاکسی سواری

تاکسی سواری

چشمه

1,800,000 ریال

1,440,000 ریال

در گذار روزگار

در گذار روزگار

بازتاب نگار

700,000 ریال

525,000 ریال

خانه ادریسیها

خانه ادریسیها

توس

4,500,000 ریال

3,825,000 ریال

همنوایی شبانه ارکستر چوبها

همنوایی شبانه ارکستر چوبها

نیلوفر

1,350,000 ریال

1,080,000 ریال

دست‌هایش

دست‌هایش

جهان کتاب

1,000,000 ریال

750,000 ریال

کلیات سعدی اهوازی

کلیات سعدی اهوازی

مرکز

1,590,000 ریال

1,319,700 ریال

غریبه ها و پسرک بومی

غریبه ها و پسرک بومی

معین

1,200,000 ریال

1,020,000 ریال

سینه ریز

سینه ریز

چشمه

980,000 ریال

784,000 ریال

سه قطره خون

سه قطره خون

فرهنگ جاوید

1,290,000 ریال

1,096,500 ریال

گزارش آخرین تابستان

گزارش آخرین تابستان

ثالث

3,000,000 ریال

2,100,000 ریال

ایرانی تر

ایرانی تر

چشمه

1,600,000 ریال

1,280,000 ریال

داستان یک شهر

داستان یک شهر

معین

4,000,000 ریال

3,400,000 ریال

دل دلدادگی 2 جلدی

دل دلدادگی 2 جلدی

زریاب

3,250,000 ریال

2,437,500 ریال

کلیدر 5 جلدی

کلیدر 5 جلدی

فرهنگ معاصر

17,000,000 ریال

14,450,000 ریال

جاودانگان

جاودانگان

چشمه

880,000 ریال

704,000 ریال

املاک رابینسون

املاک رابینسون

هیلا

250,000 ریال

187,500 ریال

موهایم را دوباره خواهم بافت

موهایم را دوباره خواهم بافت

زیزفون

450,000 ریال

337,500 ریال

چراغ ها را من خاموش می کنم

چراغ ها را من خاموش می کنم

مرکز

1,700,000 ریال

1,411,000 ریال

بنفش مایل به لیمویی

بنفش مایل به لیمویی

ققنوس

1,400,000 ریال

1,190,000 ریال