رمان آرزوهای بزرگ ماجرای زندگی پسرک یتیمی است که با خواهر بداخلاق و سختگیرش زندگی میکند. شوهر خواهرش برعکس مردی مهربان است و با آهنگری روزگار میگذراند. آنها فقیرند و در کلبهای در روستا زندگی میکنند. چند سال بعد زنی میانسال و ثروتمند به نام خانم هاویشام، او را استخدام میکند تا برای همنشینی و سرگرمنمودنش پیش او بیاید. استلا دختر خوانده خانم هاویشام با او زندگی میکند. دختری زیبا و مغرور که خانم هاویشام به او آموخته چگونه مردان را به بازی بگیرد. او میخواهد استلا انتقام او را از مردان بگیرد. چون در روز عروسی معشوقش بیرحمانه او را ترک کرده است. پیپ عاشق استلا میشود ولی برای رسیدن به او باید مثل او ثروتمند باشد و راه و رسم ثروتمندان را بداند. دست بر قضا وکیلی با او تماس میگیرد و به او اصلاع میدهد فردی حاضر شده هزینه آموختن فرهنگ افراد متشخص را به او پرداخت کند. پس او به لندن میرود، انگار آرزوهای بزرگش در آیندهای نزدیک محقق خواهد شد. ولی ...
ادامه keyboard_arrow_down