سه نفر در برف
رمانی کمیک در نقد جامعه و جماعتی که چشمشان به ظواهر است. اریش کستنر در رمان سه نفر در برف با قلمی طنزآمیز داستان سفری را روایت میکند که ارمغان یک مسابقه است. فردی ثروتمند با نامی مستعار و در کسوتِ آدمی فقیر و مردی فقیر که ثروتمندش میپندارند برندگان مسابقهاند و جایزهشان سفری دوهفتهای است. آنها راهی سفر میشوند و این آغاز داستانی کمدی و پرماجراست که از خلال آن پرده از جامعهای ریاکار و غرقِ زرق و برق و فریفته ظواهرِ زندگی برداشته میشود. سه نفر در برف دستمایه اقتباسهایی سینمایی نیز بوده است. اینک سطرهایی از این رمان: «هاگهبورن فوراً به هتل رفت تا روغن بخرد و شولتسه و کسلهوت سه صندلی راحتی را تصرف کردند و بعد از آنکه خود را چرب کردند روی صندلیها ولو شدند و خود را به آفتاب سپردند.
شولتسه گفت: "جداً خوب بریان میشویم!"
پلکها را که نیملا میکردی تا چشم کار میکرد رشتهرشته قلههای کوه، پشت سر هم میدیدی و جایی که به آسمان میرسید آتشبازی یخینی از آفتاب و یخچال لای پلکهایت برمیجوشید.
اما یک ساعت بیشتر تاب بریانشدن نیاوردند و برخاستند. و سرخی پوستشان را به هم تبریک گفتند. لیموناد نوشیدند و بعد به گردش رفتند.
کسلهوت از پیرمردی که دوربینی داشت خواست که معروفترین کوهها را به او نشان دهد و تا چند بز کوهی بر سینه آنها ندید، یا شاید هم خیال کرد دیده است، آرام نگرفت...»
رمان سه نفر در برف با ترجمه سروش حبیبی در انتشارات نیلوفر منتشر شده است.
درباره نویسنده: اریش کستنر (1974 – 1899)، داستاننویس، شاعر، فیلمنامهنویس،
ترانهسرا، طنزنویس و روزنامهنگار آلمانی.
ادامه keyboard_arrow_down