کتاب | نوجوان | نوجوان | داستان نوجوان | رمان های بزرگ جهان: رویای کتی
رمان های بزرگ جهان: رویای کتی شابک: 9786002531063 232 صفحه 227 گرم قطع: جيبی نوع جلد: گالينگور تیراژ: 1100 رمان بزرگ جهان: رویای سوزان ام کولیج آرمین هدایتی نوجوان نوجوان داستان نوجوان

1,125,000 ریال 1,500,000 ریال

ناشر: کتاب پارسه

چاپ پنجم

رویای کتی نوشته سوزان ام کولیج در مورد دختری دوازده ساله است که به پدر و پنج خواهر و برادرش زندگی می‌کند. مادر آن‌ها در زمان نوزادی آخرین برادرش از دنیا می‌رود. جالا عمه‌شان به خانه آن‌ها آمده و از آن‌ها مراقبت می‌کند. پدرشان دکتر است و سرش حسابی شلوغ است. به نظر می‌رسد عمه آن‌ها چندان بچه‌ها را درک نمی‌کند و اجازه شیطنت به آن‌ها نمی‌دهد. ولی پدرشان می‌خواهند بچه‌ها جسور و نترس بار بیایند و ماجراجویی کنند. کتی دوازده ساله نمی‌تواند یک روز را بدون دردسر بگذراند. روزی دخترعمه‌اش به دیدن آن‌ها می‌آید و آنقدر مودب است که کتی تصمیم می‌گیرد مثل او رفتار کند. ولی طولی نمی‌کشد او تصمیمش را فراموش می‌کند. یک روز تصمیم می‌گیرد تاب‌بازی کند و با اینکه می‌گویند یکی از گره‌ها خراب است او می‌رود و آنقدر خود را موقع تاب خوردن بالا می‌برد که با پایش سقف را لمس کند ولی پرت می‌شود و کمرش کبود می‌شود. حالا او در بستر افتاده و درد می‌کشد و اتاقش پر از شیشه‌های داروهای مختلف است. زندگی برایش تاریک و غم‌انگیز می‌شود تا اینکه دوباره دخترعمه‌اش از راه می‌رسد و ...
در بخشی از کتاب رویای کتی می‌خوانید:
خانواده «کار»
کَتی که نام کاملش کَتی کار بود، در آمریکا و در شهر کوچکى به نام بِرنت زندگى مى‌کرد. خانۀ آن‌ها در کناره شهر قرار داشت؛ خانه‌اى بزرگ، سفید و مربع شکل با کرکره‌هاى سبز که ایوان ورودى آن پر از بوته‌هاى رز بود. یک طرف خانه باغ میوه‌اى بود و در طرف دیگر آن پشته‌هاى هیزم، انبارها و یک سردخانه براى نگهداری یخ در طول تابستان. بچه‌هاى خانواده کار شش نفر بودند: چهار دختر و دو پسر. کتی، دوازده ساله، فرزند بزرگ خانواده بود و برادرش فیل، که فقط چهار سال داشت از همه کوچک‌‌تر بود؛ سن بقیۀ بچه‌ها بین این دو بود.
پدر آن‌ها دکتر بود و مادرشان چهار سال پیش، وقتی فیل هنوز نوزاد بود، از دنیا رفته بود و تنها کتی او را به خاطر مى‌آورد. عمه ایزى، خواهر دکتر، به جاى مادر با آن‌ها زندگى مى‌کرد.
او پس از آن که مادرشان به آن سفر طولانى رفت، آمده بود تا از آ نها مراقبت کند: زنى لاغر با صورتى باهوش که مدام غر مى زد و استعداد چندانى برای درک بچه‌ها و کارهای مورد علاقه آن‌ها نداشت.

ادامه keyboard_arrow_down