شیراز شابک: 9786226654951 424 صفحه 492 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 1100 شیراز جمعی از نویسندگان محمد کشاورز علوم انسانی ادبیات داستان کوتاه ایرانی

2,120,000 ریال 2,650,000 ریال

ناشر: نیلوفر

چاپ سوم

کتاب «شیراز؛ یک شهر و سی و یک داستان» با گردآوری محمد کشاورز
شیراز یکی از شهرهای پر آوازه و نام آشنای ایران است. شیراز یادآور شاعر شیرین سخنِ پارسی؛ سعدی و غزلیات پرطراوت حافظ نیز هست. شهر شعر و ادب فارسی که با مهمان‌نوازی مردمانش یکی از بهترین شهرها برای بازدید و سفر محسوب می‌شود. محمد کشاورز در کتاب «شیراز؛ یک شهر و سی و یک داستان» با گردآوری سی‌ و یک داستان از نویسندگان مشهور که حول محور شیراز بوده است، خواننده را متوجه رابطۀ انسان و شهر می‌کند. او در این مجموعه ازداستان‌های کوتاهِ نویسندگانی چون: سیمین دانشور، صادق هدایت، صادق چوبک، صمد طاهری، ابوتراب خسروی، احمد آرام و بسیاری دیگر بهره برده است.
در بخشی از کتاب با نام «در بازار وکیل» می‌خوانیم:
وقتی دم‌بازار وکیل رسیدند «مرمر» دست‌بچه را ول کرد. چادرش را صاف و صوف کرد و گفت: «جونم یواش یواش برو تا من آجیل بخرم. امو، بپا از کنار بری‌ها.» و یکسر به دکان نخودبریزی رفت. بچه دستش را که از دست ننه‌اش درآورد تر بود. آن را به دامن پیرهنش مالید که خشک بشود و بعد عروسکش را به همان دست داد وخودبخود به جلو رانده شد. سیل جمعیت او را وارد بازار کرد. کف بازار از همان ابتدا ناهموار بود. اما بچه چنان به عروسک مشغول بود که با همه‌ی بی‌ریختی برایش عزیز بود. همان‌طور که می‌رفت آهسته آهسته و نوک زبانی برایش حرف می‌زد. چیزهایی را که خودش دلش می‌خواست به او وعده می‌داد. نازش را می‌کشید و بعد دعوایش می‌کرد. ادای هر کاری را که مادرش یا ننه‌اش با او می‌کردند و حرف‌هایی را که به خودش می‌زدند برای عروسک در میاورد. وقتی با عروسک حرف می‌زد انگار خودش را بزرگتر حس می‌کرد. بچه ـ دختر شش ساله‌ای بود اما در آرزوی «بزرگتری» خودش را مادر انگاشت و ادای یک مادر را درمی‌آورد و چقدر اصرار کرده بود تا ننه‌اش این عروسک را برایش درست کرده بود.
ننه آنقدر امروز و فردا کرده بود تا عاقبت یک روز که خانم مهمانی رفته بود و خانه خلوت بود، عروسکی شبیه خودش برای بچه درست کرده بود. صورت خود «مرمر» گرد بود، صورت عروسک هم گرد بود. سر تا ته عروسک را با پنبه پر کرده بود، با نخ قرمز گل اناری جای گونه‌هایش را دو سه تا گوش خط‌خطی دوخته بود که حالا چرک شده بود و سیاهی می‌زد، دو تا ابروی کمانی یکسره و بهم پیوسته با نخ سیاه برایش گذاشته بود و یک جفت چشم درشت بیحال هم زیر ابروها درست کرده بود و وسط هر کدام یک نقطه سیاه گذاشته بود.

گردآورندۀ کتاب «شیراز؛ یک شهر و سی و یک داستان»
محمد کشاورز نویسنده معاصر ایرانی است که در سال 1337 به دنیا آمد. کشاورز از سال 85 تا 86 سردبیری مجله «عصر پنجشنبه» را به عهده داشت. او همچنین برای داستان «شهود» از کتاب «پایکوبی» برنده جایزه ادبی گردون شده است.
«بلبل حلبی» نام دومین مجموعۀ اوست که سال 1384 برنده جایزۀ ادبی اصفهان و جایزه فرهنگ پارس و جایزۀ منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی در بخش داستان کوتاه را دریافت کرد. سال 1395 نیز کشاورز، مجموعه داستان «روباه شنی» را نوشت. «روباه شنی» در سی و چهارمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به عنوان کتاب سال ایران انتخاب شد.

درباره چاپ و نشر کتاب «شیراز؛ یک شهر و سی و یک داستان»
کتاب تألیفی «شیراز؛ یک شهر و سی و یک داستان» را انتشارات نیلوفر چاپ و منتشر کرده است.

ادامه keyboard_arrow_down