نجواگر
نویسنده: الکس نورث
مترجم: میلاد بابانژاد ، الهه مرادی
ناشر: نون
دسته بندی: ادبیات انگلیس
2,632,000 ریال
رمان «نجواگر» نوشتۀ الکس نورث
رمانی برای علاقمندان قصههای جنایی ـ معمایی. رمان «نجواگر»، با عنوان اصلی The Whisper Man، یک رمان جنایی ـ معمایی پر از تعلیق و رمز و راز و دلهره است. متن اصلی رمان «نجواگر» اولین بار در سال 2019 منتشر شد و چنان توجه منتقدان و علاقمندان ژانر جنایی را به خود جلب کرد که به عنوان کتاب برگزیده سردبیران نیویورک تایمز انتخاب شد و به فهرست پرفروشهای نیویوک تایمز و ساندی تایمز راه یافت و همچنین نامزد بهترین کتاب جنایی – معمایی سایت گودریدز در سال 2019 شد.
آنتونی روسو رمان «نجواگر» را «شاهکاری استادانه در ژانر جنایی ـ معمایی که خواننده را میخکوب میکند» وصف کرده و لایبرری ژورنال نیز در وصف این رمان نوشته است: «داستانی قدرتمند و ترسناک که تا مدتها شما را رها نمیکند.»
مروری بر رمان «نجواگر»
معمای جنایی و دلهرهآمیز رمان «نجواگر» حول محور ماجرای گمشدن دو پسربچه طراحی شده است؛ دو پسربچه به نامهای نیل و جیک. الکس نورث اما در این رمان صرفاً در پی طرح این معما و گرهگشایی از آن نیست. او در رمان «نجواگر» داستانی جنایی ـ معمایی درباره بچهدزدی را به مسائلی روانشناختی، ارتباط بین والدین و فرزندان و کندوکاو در سرچشمههای خشونت و ناهنجاری گره میزند. رمان «نجواگر» از منظر شخصیتهای مختلف درگیر در حوادث رمان روایت میشود؛ از جمله از منظرِ مجرم. الکس نورث در رمان «نجواگر» از کمبود، احساس گناه، خشم، خشونت، بزهکاری، رنج، عشق، اندوه و انواع احساسات انسانی سخن میگوید و نشان میدهد که گاه چگونه مرزهای خیر و شر از مو باریکتر میشود و هیولا چگونه از درون آدمهایی عادی سربرمیآورد. نورث همچنین در این رمان به ریشههای خانوادگی رفتارهای نابهنجار و غیرعادی کودکان میپردازد و اینها همه را از خلال رمانی پر از تعلیق و دلهره و وحشت و اضطراب بازمیگوید و با ایجاد این کنجکاوی در خواننده که سرانجام این ماجرا چه خواهد شد و اینها همه چطور اتفاق افتاده است.
در بخشی از رمان «نجواگر» میخوانید:
«نیل. نیل. نیل.
کارآگاه پیت ویلیس با احتیاط روی زمین بایر قدم برمیداشت و به صدای مأمورین دور و برش گوش میکرد که داشتند نام پسرک گمشده را در فواصل زمانی مشخص صدا میزدند. در میان این صدا کردنها، چیزی جز سکوت مطلق نبود. پیت نگاهی به بالا انداخت، تصور کرد که کلمات به آسمان میروند و در تاریکی شب، بالکل، ناپدید میشوند، درست مثل نیل اسپنسر که آب شده بود و به زمین رفته بود.
نور چراغقوهاش را بهصورت دایرهوار روی زمین میانداخت، همینطور که زیر پایش را بررسی میکرد، بهدنبال نشانهای هم از پسربچه میگشت. شلوار ورزشی آبی، تیشرت ماینکرفت، کتانی سیاه، کولهپشتی نظامی، بطری آب. پیام هشدار زمانی به او رسیده بود که نشسته بود پای شامی که برای آماده کردنش حسابی زحمت کشیده بود و حالا، حتی وقتی به ظرف غذا روی میزش فکر میکرد که دستنخورده مانده و دارد سرد میشود، شکمش به قار و قور میافتاد.
اما پسربچهای گم شده بود و باید پیدا میشد.
مأمورین پیدا نبودند، اما میتوانست نور چراغقوههایشان را هنگام وارسی اطراف ببیند. پیت نگاهی به ساعتش کرد. ساعت 8:53 بعدازظهر بود. روز دیگر رخت بربسته بود و اگرچه بعدازظهر گرمی را گذرانده بودند، دما در یکی دو ساعت گذشته، کاهش محسوسی پیدا کرده بود و باد سردی که میوزید بدنش را به لرزه میانداخت. برای بیرون آمدن عجله کرده و کتش را فراموش کرده بود، لباسی هم که تنش بود توان چندانی برای مقاومت در برابر سرما نداشت. پیری هم مزید بر علت بود – هر چه باشد پنجاهوشش سال داشت – اما امشب برای بیرون ماندنِ جوانترها هم مناسب نبود. مخصوصاً گمشده، تنها و احتمالاً، آسیبدیده و وحشتزده.
نیل. نیل. نیل.
صدای خودش را هم به صدای جمعیت اضافه کرد: "نیل!"
هیچی.
چهلوهشت ساعت اولیۀ بعد از ناپدید شدن حیاتیترین زمان ممکن است. گزارش گم شدن پسرک در ساعت 7:39 بعدازظهر رسیده بود، بیشتر از یک ساعت و نیم بعد از آنکه خانۀ پدرش را ترک کرده بود. او باید ساعت 6:20 به خانه میرسید، اما بهخاطر ناهماهنگی والدینش سر زمان برگشت او کسی متوجه نشده بود، تا اینکه مادر نیل، بالاخره، به شوهر سابقش زنگ زده بود و گم شدن پسرشان محرز شده بود. وقتی پلیس به صحنه رسید، ساعت 7:51 را نشان میداد، سایهها گسترده شده بودند و چیزی نمانده بود که دو ساعت از آن چهلوهشت ساعت هدر شود. حالا، آن دو ساعت تبدیل به سه ساعت شده بود.
پیت خوب میدانست، در بیشتر پروندهها، بچۀ گمشده بهسرعت پیدا میشود و صحیح و سالم به آغوش خانواده برمیگردد. این پروندهها به پنج بخش مشخص تقسیم میشوند: طردشده؛ فراری؛ تصادف یا ماجراجویی؛ دزدیده شدن توسط خانواده؛ و دزدیده شدن توسط افرادی غیر از خانواده. در حال حاضر، قانون احتمالات به پیت میگفت که ناپدید شدن نیل اسپنسر، بهنوعی، تصادفی است و اینکه پسرک بهزودی پیدا خواهد شد. با این حال، هر چه بیشتر قدم برمیداشت، غریزهاش بیشتر با او ساز مخالف میزد. حس ناخوشایندی دور قلبش در حال شکلگیری بود. اما با این حال، گم شدن هر بچهای حال او را اینگونه میکرد. معنای خاصی نداشت. فقط باعث میشد خاطرات و زخمهای بیست سال پیشش سر باز کنند و این خاطرات بد با خودشان احساسات بد را هم میآوردند.
نور چراغقوه از چیز خاکستریرنگی گذشت.
پیت فوراً متوقف شد. دوباره، نور چراغقوه را به جایی برگرداند که آن شیء را دیده بود. تلویزیونی قدیمی روی بوتهای افتاده بود، صفحهاش در چند نقطه سوراخ شده بود، انگار که کسی از آن برای تمرین هدفگیری استفاده کرده بود. برای لحظهای خیره ماند.
"چیزی پیدا کردین؟"
صدای ناشناسی از سمتی میآمد.
با صدای بلند جواب داد: "نه."»
درباره الکس نورث، نویسنده رمان «نجواگر»
الکس نورث (Alex North)، متولد 1976، جنایینویس بریتانیایی است. نورث متولد لیدز انگلستان است و با همسر و پسرش در همین شهر زندگی میکند. «نجواگر» نخستین رمان الکس نورث است. «سایهها» و «ترس از نور» دیگر آثار او هستند.
درباره ترجمۀ فارسی رمان «نجواگر»
رمان «نجواگر» با ترجمۀ میلاد بابانژاد و الهه مرادی در نشر نون منتشر شده است.
میلاد بابانژاد، متولد 1363 در تهران، نویسنده و مترجم ایرانی حوزه کتابهای کودکان و ادبیات داستانی نوجوانان و جوانان است. بابانژاد بیشتر رمانهای اول نویسندگانی را ترجمه میکند که با اولین آثارشان مورد اقبال واقع شدهاند. ترجمههای او بیشتر حاصل کار مشترک او و همسرش، الهه مرادی، است.
الهه مرادی، متولد 1368 در تهران، مترجم ایرانی و تحصیلکرده در رشتۀ مدیریت آموزشی است.
از دیگر ترجمههای مشترک میلاد بابانژاد و الهه مرادی میتوان به «خطای ستارگان بخت ما»، «شام با آدری هپبورن»، «سیزده صندلی»، «نفرتی که تو میکاری» و «خواهر من، قاتل زنجیرهای» اشاره کرد.
رتبۀ رمان «نجواگر» در گودریدز: 4.05 از 5.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات انگلیس |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 376 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک