کتاب | علوم انسانی | فلسفه | غرب | حرف آخر
حرف آخر شابک: 9786004903424 304 صفحه 280 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 750 تامس نیگل جواد حیدری علوم انسانی فلسفه غرب

1,800,000 ریال

ناشر: فرهنگ نشر نو

چاپ یکم

کتاب «حرف آخر» نوشتۀ تامس نیگل
دفاعی جانانه و فلسفی از عقل، در زمانه‌ای که بعضی نظام‌های فلسفی، عقل را هدف گرفته و از چپ و راست به آن تاخته‌اند. کتاب «حرف آخر» (The Last Word) از تامس نیگل کتابی است در دفاع از عقل و استدلال در برابر آن دسته از نظام‌های فلسفی که عقل را بی‌اعتبار کرده‌اند.
تامس نیگل در کتاب «حرف آخر» به ما می‌گوید که، برخلاف باور نسبی‌انگاران و ذهنی‌انگاران که عقل را خوار می‌شمارند، عقل همچنان مرجعیت خود را در جهان، برای تشخیص درستی و نادرستی امور، حفظ کرده و حرف آخر را در این باره می‌زند.
کتاب «حرف آخر» کتابی علیه ذهنی‌انگاری و نسبی‌انگاری و در دفاع از عقل و استدلال است؛ کتابی که با استدلال فلسفی به اثبات مرجعیت عقل در تشخیص درست از نادرست می‌پردازد.
متن اصلی کتاب «حرف آخر» اولین بار در سال 1997 منتشر شده است.

مروری بر کتاب «حرف آخر»
احتمالاً همۀ ما دنبال معیاری برای تشخیص درست از نادرست و صدق از کذب، چه در حیطۀ نظر و چه در حیطۀ عمل، می‌گردیم. تامس نیگل در کتاب «حرف آخر» استدلال می‌کند که تنها مرجع تشخیص درست از نادرست، عقل است و نه هیچ چیز دیگر.
کتاب «حرف آخر»، چنانکه پیش‌تر نیز اشاره شد، کتابی است علیه باورهایی که کمر به از اعتبار انداختن عقل و تضعیف آن بسته‌اند.
نیگل در کتاب «حرف آخر» از جهان‌شمول بودن عقل سخن می‌گوید و از اینکه عقل مرجعی است ورای منظر شخصی و عقاید و رسوم اجتماعی.
کتاب «حرف آخر» همچنین عقل و استدلال را یک مرجع عمومی ورای زمان و مکان و موقعیت هر شخص می‌داند. نیگل در کتاب «حرف آخر» استدلال می‌کند که دلایل همیشه عمومی‌اند و عمومیت خصیصۀ بنیادین استدلال است. طبق این دیدگاه مطرح در کتاب «حرف آخر» نمی‌توان دلایل را برحسب اینکه چه کسی آن دلایل را می‌آورد درست یا نادرست تلقی کرد چون دلایل عقلانی، دلایلی هستند که در هر موقعیتی و در مورد هر شخصی اعتبار دارند و فرقی نمی‌کند چه کسی با آن دلایل کاری را انجام می‌دهد یا نمی‌دهد و حکم به درستی یا نادرستی چیزی می‌دهد.
در بخشی از کتاب «حرف آخر» می‌خوانید: «خصیصۀ اساسی استدلال، عمومیت آن است. اگر ما ادله‌ای داشته باشیم مبنی بر اینکه چیزی را نتیجه بگیریم یا به چیزی باور داشته باشیم یا چیزی را بخواهیم یا کاری را انجام دهیم، این ادله نمی‌توانند صرفاً ادلۀ من محسوب شوند – آنها باید هرکس دیگری را که به جای من در حال انجام همین کار باشد، توجیه کنند. این سخن بحث را باز می‌گذارد و می‌شود پرسید که در نزد فردی دیگر "در جای من" بودن چگونه چیزی است. اما اگر ادعا کنیم که آنچه برای من دلیل محسوب می‌شود برای کس دیگر دلیل محسوب نمی‌شود تا نتیجۀ واحدی بگیرد، این ادعا را باید با دلیل دیگری تأیید کرد. به عبارت دیگر، باید نشان دهیم این انحراف ظاهری از عمومیت را می‌توان با الفاظ و مفاهیمی توضیح داد که به خودی خود عام‌اند. عمومیت ادله به این معنا است که این ادله نه فقط در اوضاع و احوال یکسان، بلکه در اوضاع و احوال به‌صورت ذی‌ربط مشابهی نیز کاربرد دارند – و تلقی ما از شباهت یا تفاوت ذی‌ربط را می‌توان با ادلۀ ناشی از همان عمومیت تبیین کرد. در بهترین حالت، هدف رسیدن به اصولی است که کلی و بدون استثنا باشند.
استدلال، همان تفکر نظام‌مند است و هرکسی که دل‌نگران [صدق و کذب] است، باید بتواند آن را درست تلقی کند. این همان عمومیتی است که نسبی‌انگاران و ذهنی‌انگاران ردش می‌کنند. حتی وقتی که آنها تصویری از این عمومیت را به‌صورت شرط اجماع در میان اجتماع زبانی یا علمی یا سیاسی وارد می‌کنند، این نوع نادرستی از عمومیت است – چون در محدودۀ خارج از این اجتماع، عمومیت آماری است، نه عقلانی.
بدتر از همه این است که ذهنی‌انگاری نه‌تنها نوعی شکوفایی فکری بی‌اهمیت یا مظهری از مد فکری است، بلکه معمولاً استدلال را نیز منحرف می‌کند یا ادعای استدلال دیگران را کم‌اهمیت جلوه می‌دهد. اگر ادعا کنیم چیزی بدون قید و شرط نسبی‌انگارانه صادق یا کاذب، درست یا نادرست، خوب یا بد است، چنین ادعایی این خطر را به همراه دارد که به‌عنوان جلوه‌هایی از منظر یا شکل زندگی کوته‌بینانه به استهزا گرفته شود – نه به‌عنوان اقدام مقدماتی برای نشان‌دادن اینکه این ادعا اشتباه است حال آنکه چیز دیگری درست است، بلکه به‌عنوان راهی برای نشان‌دادن اینکه هیچ چیزی درست نیست و در عوض، ما همگی در حال بیان نظرگاه‌های شخصی و فرهنگی خودمانیم. اثر و نتیجۀ واقعی [نسبی‌انگاری] رشد نوعی کاهلی فکری افراطی در فرهنگ روزگار ما و فروپاشی استدلال جدی در سرتاسر رده‌های پایین علوم انسانی و علوم اجتماعی بوده است و مضافاً این نتیجه را به همراه داشته است که استدلال‌های عینی دیگران را جدی نگیریم و آنها را چیزی جز اظهارات اول‌شخص ندانیم.»

دربارۀ تامس نیگل، نویسندۀ کتاب «حرف آخر»
تامس نیگل (Thomas Nagel)، متولد 1937، فیلسوف امریکایی است. نیگل استاد بازنشستۀ دانشگاه نیویورک است و سال‌ها در آن دانشگاه، فلسفه و حقوق تدریس کرده است.
فلسفۀ حقوق، فلسفۀ سیاسی و اخلاق علایقِ فلسفی اصلی نیگل هستند.
از جمله آثار تامس نیگل می‌توان به کتاب‌های «اینها همه یعنی چه؟ (درآمدی بسیار کوتاه به فلسفه)»، «در پی معنا»، «برابری و جانبداری»، «ذهن و کیهان» و «اخلاق‌شناسی» اشاره کرد.

دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «حرف آخر»
کتاب «حرف آخر» با ترجمۀ جواد حیدری در نشر نو منتشر شده است.
دکتر جواد حیدری، مدرس فلسفه و مترجم ایرانی است. او دارای دکترای علوم سیاسی و عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد است.
از ترجمه‌های جواد حیدری می‌توان به کتاب‌های «فلسفه‌ی سیاسی: درآمدی کامل»، «اینها همه یعنی چه؟»، «برابری و جانبداری»، «ذهن و کیهان» و «امکان دیگرگزینی» اشاره کرد.

ادامه keyboard_arrow_down

از همین نویسنده
از همین مترجم