کتاب | علوم انسانی | ادبیات | داستان ایرانی | برآمدن آفتاب زمستانی
برآمدن آفتاب زمستانی شابک: 9786220111511 208 صفحه 230 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 1000 برآمدن آفتاب زمستانی رضا جولایی علوم انسانی ادبیات داستان ایرانی

1,530,000 ریال 1,800,000 ریال

ناشر: چشمه

چاپ یکم

رمان «برآمدن آفتاب زمستانی» اثر رضا جولایی
رمانی تاریخی دربارۀ یکی از دوره‌های بحرانی تاریخ معاصر ایران. رمان «برآمدن آفتاب زمستانی» رضا جولایی، رمانی تلخ دربارۀ مصائبِ آرمانخواهی و کارِ روشنفکری در جامعه‌ای استبدادی و نیز دربارۀ استبداد حاکم بر جامعۀ ایران در روزگار حکومت رضاشاه است.
جولایی، که متخصص خلق موقعیت‌‌های داستانی در متن رویدادهای سیاسی ایرانِ عصر قاجار و پهلوی است، در رمان «برآمدن آفتاب زمستانی» نیز همین رویکرد را در پیش گرفته و قصه‌ای را در کوران روزگار اشغال ایران به‌دست قوای متفقین در سال 1320 خورشیدی ساخته و پرداخته است؛ قصه‌ای که صحنه‌گردانان آن مجموعه‌ای از شخصیتهای خیالی و واقعی‌اند.
رمان «برآمدن آفتاب زمستانی» رمانی است دربارۀ امید و نومیدی، شک و یقین، آرمان و واقعیت و سرخوردگی از سودای ایجاد تغییر در جامعه‌ای استبداد زده. جولایی همچنین در این رمان، تصویری جزئی‌نگرانه از تهرانِ اوایل دهۀ 1320 خورشیدی و حال‌وهوای آن سالهای تهران به دست می‌دهد.
در رمان «برآمدن آفتاب زمستانی» اشاره‌‌هایی هم به گروه معروف به «پنجاه‌وسه‌نفر» و اعضای این گروه شده است.

مروری بر رمان «برآمدن آفتاب زمستانی»
راوی رمان «برآمدن آفتاب زمستانی» پسری است به نام کامیار، از خانواده‌ای متمول و سرشناس، که در دبیرستان البرز درس می‌خوانَد. رمان با توصیف صحنۀ رفتن کامیار به دفتر دبیرستان و مواجهۀ او با دکتر مجتهدی، مدیر این دبیرستان، آغاز می‌شود. یکی از دایی‌های کامیار در دفتر مدیر نشسته است و می‌خواهد کامیار را با خود به جایی ببرد و برای همین از دکتر مجتهدی خواهش می‌کند که اجازه بدهد کامیار زنگ آخر را سرِ کلاس نرود. سالِ 1323 خورشیدی است اما به‌زودی درمی‌یابیم که مرکز ثقل روایت در رمان «برآمدن آفتاب زمستانی» سه سال پیش از این تاریخ، یعنی سال 1320، است؛ سالی که متفقین ایران را اشغال می‌کنند، رضاشاه از سلطنت عزل و از ایران تبعید می‌شود، سرپاس مختاری، رییس‌شهربانیِ مخوفِ حکومت رضاشاه، و عده‌ای دیگر از عوامل حکومت دستگیر و محاکمه می‌شوند، زندانیان سیاسی، از جمله اعضای گروه «پنجاه‌وسه‌نفر»، آزاد می‌شوند، قحطی در ایران بیداد می‌کند و کشور روزگاری آشفته و نابسامان را از سر می‌گذراند.
دایی بابک، یکی از دایی‌های کامیار، نیز از اعضای گروه «پنجاه‌وسه‌نفر» و جزو زندانیان سیاسیِ آزاد شده بوده است و رمان «برآمدن آفتاب زمستانی» شرح یادهای کامیار از دایی بابک است و نیز شرح یادهای او از ایام منتهی به شهریور 1320 و اشغال ایران و روزهای سیاه و تلخِ پیش و پس از آن. دایی بابک در اسفند 1320، پس از تحمل بیماری‌ای جانفرسا، مُرده و از او دفتر خاطراتی به‌جا مانده است؛ دفتری که راوی به آن سرک می‌کشیده و آن را می‌خوانده است. در همان دفتر، دایی بابک از خاطرات زندانش نوشته بوده و از کسانی چون دکتر تقی ارانی، که از سرکردگان «پنجاه‌وسه‌نفر» بود، و بزرگ علویِ نویسنده که او نیز عضو همین گروه بود و کتاب معروفِ «پنجاه‌وسه‌نفر» را دربارۀ آن نوشت.
رمان «برآمدن آفتاب زمستانی» روایت آرمانخواهی و مبارزه برای عدالت و سرخوردگی و رسیدن به تردید در راههای رفته است؛ روایت نسلی که در کوران و تب‌وتابِ طلیعۀ ایران مدرن زیست و تضادها و تناقض‌های برآمده از مدرنیزاسیون را تجربه کرد.
جولایی در رمان «برآمدن آفتاب زمستانی» آدم‌هایی عادی و بی‌نام‌ونشان را در کنار شخصیتهای تاریخی مشهور و در متن رویدادهای تاریخی واقعی قرار می‌دهد و از زبان آن آدم‌های بی‌نام‌ونشان، این پرسش را پیش می‌کشد که آنها در کجای تاریخ ایستاده‌اند و آیا در آینده نامی ازشان خواهد رفت؟ در جایی از رمان «برآمدن آفتاب زمستانی» این پرسش، این‌گونه در دفتر خاطرات دایی بابک پیش کشیده شده است: «این‌همه رنج در روز جزا به حساب خواهد آمد؟ گمان ندارم. با هر کس که روبه‌رو می‌شوم، می‌شنوم که عمرم را برباد داده‌ام و از این پس باید به فکر آینده‌ی خود باشم و... یعنی هیچ. آیا روز جزا پاداشی به ما خواهند داد؟
آیا برای من روز جزایی در کار هست؟
نهایت آن‌که از ما همچون گروهی سیاسی یاد خواهد شد که لکه‌ای بر عدالت دستگاه قضای این سال‌ها نشاندند. اما تأثیر کار ما چه بود؟ بیداری ملت‌ها؟ رسیدن به آزادی؟ نهایت آن‌که برگی از تاریخ را پُر کردیم. اگر افتخاری باشد متعلق است به امثال دکتر ارانی که جان‌شان را در این راه دادند. نوشته‌های آدمی همچون آقابزرگ برگی از تاریخ آینده است. اما ما آدم‌های بی‌نام‌ونشان چه؟»
رمان «برآمدن آفتاب زمستانی» در نشر چشمه منتشر شده است.

دربارۀ رضا جولایی، نویسندۀ رمان «برآمدن آفتاب زمستانی»
رضا جولایی، متولد 1329 در تهران، داستان‌نویس، ویراستار، ناشر و مترجم ایرانی است. جولایی متخصص نوشتن داستان‌های تاریخی است و وقایع داستان‌هایش عمدتاً در دوران قاجار و پهلوی اول و نیز اوایل پهلوی دوم اتفاق می‌افتد.
در قصه‌های جولایی معمولاً یک واقعۀ مهم تاریخی، مثلاً یک ترور یا سرکوب سیاسی، دستمایۀ قصه‌پردازی قرار می‌گیرد و در متن این واقعه و حول‌و‌حوش آن یا همزمان با آن، حوادثی داستانی رخ می‌دهد و شخصیت‌هایی وارد میدان می‌شوند و سرنوشت‌هایشان به‌نحوی با واقعۀ تاریخیِ محوری کتاب پیوند می‌خورد. بعضی از این شخصیت‌ها، چهره‌های معروف تاریخی‌اند و بعضی هم اشخاصی گمنام و زادۀ خیال نویسنده یا آمیزه‌ای از واقعیت تاریخی و تخیل نویسنده.
در بعضی قصه‌های جولایی نیز تاریخ و گذشتۀ دور به وهم و کابوس می‌آمیزند و جلوه‌ای وهمناک، غریب و رازآلود می‌یابند.
از آثار داستانی رضا جولایی می‌توان به کتاب‌های «سوء‌قصد به ذات همایونی»، «جاودانگان»، «سیماب و کیمیای جان»، »شکوفه‌های عناب»، «جامه به خوناب» و «بارانهای سبز» و از ترجمه‌های او می‌توان به کتاب‌های «در جبهه‌ی غرب خبری نیست»، «ویلیام شکسپیر که بود؟»، «100 اکتشافی که جهان را تکان داد» و «هنرمندان بزرگی که باید بشناسید» اشاره کرد.
رضا جولایی به‌خاطر آثار داستانی‌اش جوایز مختلفی گرفته که از آن جمله می‌توان به لوح زرین و گواهی افتخار بهترین مجموعه داستان بعد از انقلاب برای مجموعه داستان «جامه به خوناب» و جایزۀ ادبی یلدا برای مجموعه داستان «بارانهای سبز» اشاره کرد.

ادامه keyboard_arrow_down