کتاب | علوم انسانی | ادبیات | ادبیات ایتالیا | خروج اضطراری جیبی
خروج اضطراری جیبی شابک: 9789649971148 168 صفحه 100 گرم قطع: جيبی نوع جلد: شوميز تیراژ: 1000 خروج اضطراری جیبی اینیاتسیو سیلونه مهدی سحابی علوم انسانی ادبیات ادبیات ایتالیا

637,500 ریال 850,000 ریال

ناشر: ماهی

چاپ هفتم

کتاب «خروج اضطراری» اثر اینیاتسیو سیلونه، ترجمه‌ی مهدی سحابی، نشر ماهی
مجموعه‌ای از چند داستان شاخص اینیاتسیو سیلونه به همراه متنی که می‌توان آن را نوعی اتوبیوگرافی هم دانست. کتاب «خروج اضطراری» از آثار شاخص سیلونه است که از دو وجه ادبی و تاریخی حایز اهمیت است.
سیلونه از جمله نویسندگان قرن بیستمی است که در کوران حوادث دهه‌های ابتدایی قرن بیستم به شکل جدی به فعالیت سیاسی هم مشغول بود. سیلونه نویسنده‌‌ای ضدجنگ، آزادی‌خواه و وفادار به آرمان برابری بود و دغدغه‌ها و آرمان‌های او در داستان‌هایش هم بازتاب یافته است. در چند داستان کوتاه کتاب «خروج اضطراری» این ویژگی‌ها دیده می‌شود.
از سوی دیگر، کتاب «خروج اضطراری» شامل متنی بلند از سیلونه است که او در آن به شرح بخشی از تجربیات واقعی‌اش پرداخته و تلاش کرده بر تاریخی که خود تجربه‌اش کرده نور بتاباند.
کتاب «خروج اضطراری» اولین‌بار در سال 1965 منتشر شد.

مروری بر کتاب «خروج اضطراری»
کتاب «خروج اضطراری» اثری است که سیلونه آن را در سال‌های پختگی‌اش نوشت و می‌توان آن را به دو بخش تقسیم کرد.
«خروج اضطراری» مجموعه داستانی است که تعدادی از بهترین داستان‌های سیلونه را دربرگرفته و افزون بر این، حاوی یکی از مهم‌ترین متن‌هایی که این نویسنده ایتالیایی با نگاهی به تجربیات شخصی خودش نوشته است.
عنوان کتاب «خروج اضطراری» برگرفته از متنی به همین نام است و سیلونه در این متن روایت ادبی را با تجربه تاریخی و سیاسی درآمیخته است. سیلونه در این متن با دقت و جزیی‌نگری یک داستان‌نویس به گذشته خودش نگریسته و هم تصویری از یک وضعیتی بحرانی به دست داده و هم به عنوان یک فعال کمونیست که در اروپا به فعالیت سیاسی پرداخته شرحی از فرازونشیب‌‌های احزاب کمونیستی در دوران استالین به دست داده است.
این بخش از کتاب «خروج اضطراری» از خاطره و واقعیت شکل گرفته است. سیلونه در این متن تجربیات شخصی و خاطرات واقعی‌اش را در سال‌هایی پرتلاطم به درون متنی ادبی کشانده و روایتی آفریده که هم می‌توان آن را تاملات سیاسی و تاریخی سیلونه دانست و هم متنی که ویژگی‌های اثری داستانی را دارد. از این‌رو متن «خروج اضطراری» را می‌توان اثری اتوبیوگرافیک هم دانست. سیلونه در آغاز «خروج اضطراری» شبی را شرح می‌دهد که با چند تن دیگر از فعالان کمونیست که همگی در خطر بازداشت هستند در خانه‌ای جمع شده‌اند و از این صحبت می‌کنند که چگونه به کمونیسم گرایش پیدا کرده‌اند. این شبی است که سیلونه در سال‌های بعد بارها به آن فکر کرده چرا که این پرسش که چرا به فعالیت‌های سیاسی و جنبش چپ پیوسته پرسشی همواره مهم برایش بوده و خودش در این باره نوشته: «در سال‌های بعد بارها به گفتگوهای خودمانی آن شب فکر کردم، زیرا نیاز به دانستن و فهمیدن، نیاز به بررسی مفهوم فعالیت‌هایم و مقابله آن با انگیزه‌های اولیه‌ام در پیوستن به جنبش، همه فکر مرا به خود جذب کرده بود و آسوده‌ام نمی‌گذاشت. و اگر آثار ادبی من معنایی داشته باشد آن معنی در نهایت این است: زمانی رسید که برای من، نوشتن به صورت ضرورتی اساسی برای شهادت دادن درآمد، نیازی گریزناپذیر شد به اینکه خودم را از یک وسوسه خلاص کنم، مفهوم و بعد یک جدایی دردناک اما همیشگی و وفاداری صمیمانه‌ام به برخی اصول را نشان بدهم.»
سیلونه در این بخش از کتاب «خروج اضطراری» می‌گوید که عمل نوشتن برایش یک کار راحت و خوشایند ادبی و ذوقی نبوده بلکه ادامه مبارزه‌ای رنج‌آور بوده است.

درباره اینیاتسیو سیلونه نویسنده کتاب «خروج اضطراری»
اینیاتسیو سیلونه با نام واقعی سکوندو ترانکوییلی، نویسنده شهیر ایتالیایی قرن بیستم است. سیلونه در روز اول ماه مه سال 1900 در یکی از نواحی روستایی و عقب‌مانده آبروتس ایتالیا از پدری خرده‌مالک و مادری بافنده متولد شد. در سال‌های ابتدایی قرن بیستم تاکداری ایتالیا دچار بحران شد و در نتیجه آن، پدر سیلونه مجبور شد برای مدتی به برزیل مهاجرت کند و در پی آن تاکستان‌ها و احشام خانواده به فروش رفت. اما این همه بحران سال‌های کودکی و نوجوانی سیلونه نبود چرا که در سال 1915 وقوع یک زلزله بخش بزرگی از زادگاه او را ویران کرد و سیلونه پدر و مادر و خانه‌شان را از دست داد. سیلونه به نسلی از نویسندگان و روشنفکران ایتالیایی تعلق داشت که در سال‌های بحرانی نیمه اول سده بیستم زندگی کردند و این بحران به آثارشان هم راه یافت. کمی پیش از پایان جنگ جهانی اول، سیلونه تحصیل را رها کرد. او که در مدرسه‌های خصوصی زیر نظر کشیشان درس می‌خواند مدرسه را رها کرد و پس از آن به عرصه فعالیت‌های سیاسی وارد شد. سیلونه سوسیالیستی بود که اگرچه فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشت اما تا پایان عمر به آرمان‌های سوسیالیسم وفادار ماند. در هفده سالگی او به سوسیالیست‌های ایتالیایی که مخالف جنگ بودند پیوست و دقیقا از همین زمان به فعالیت در زمینه‌های روزنامه‌نگاری و داستان‌نویسی هم مشغول شد. سیلونه در سال‌های بعدی تحصیلات نامنظمش را ادامه داد و در کنارش در روزنامه ارگان حزب سوسیالیست ایتالیا نیز به فعالیت مشغول بود. سیلونه دوست نزدیک آنتونیو گرامشی بود و با تاسیس حزب کمونیست ایتالیا وظایف خطیری در حزب بر عهده گرفت. در دوره موسولینی، سیلونه نیز همواره با خطر بازداشت روبرو بود و سرانجام مجبور شد برای فرار از ماموران موسولینی از کشور خارج شود. سیلونه در سال‌های بعدی بیشتر به ادبیات گرایش یافت و پس از کناره‌گیری از فعالیت حزبی تمام‌وقت به نویسندگی پرداخت اگرچه دغدغه فعالیت سیاسی تا همیشه با او بود. «فونتامارا»، «نان و شراب»، «مکتب دیکتاتورها»، «دانه زیر برف»، «راز لوکا»، «روباه و گل‌های کاملیا»، «خروج اضطراری» و «ماجرای یک مسیحی فقیر» از مهم‌ترین آثار سیلونه است. اینیاتسیو سیلونه نویسنده‌ای است که در آثارش اغلب تصویری از ایتالیا در دوران گذار به مدرنتیه به ما ارایه می‌دهد. تعلق به زادگاه و به سوسیالیسم، تعهد سیاسی ضدفاشیسم از ویژگی‌های مهم سیلونه است. اینیاتسیو سیلونه در 22 اوت 1978 در ژنو درگذشت.

درباره ترجمه کتاب «خروج اضطراری»
کتاب «خروج اضطراری» با ترجمه مهدی سحابی در نشر ماهی منتشر شده است.
مهدی سحابی، مترجم، نقاش، مجسمه‌ساز، داستان‌نویس، روزنامه‌نگار و عکاس ایرانی بود که در سال 1322 در شهر قزوین متولد شد و در هجدهم آبان 1388 از دنیا رفت. سحابی چهره‌ای به‌واقع چندوجهی بود و علایقی متعدد داشت و این به روشنی در کارنامه پربار به جا مانده از او قابل مشاهده است. در میان فعالیت‌های مختلف سحابی، ترجمه ادبی مهم‌ترین دغدغه و کار او بود و امروز هم او اغلب با ترجمه‌هایش به خصوص از مارسل پروست و لویی فردینان سلین به یاد آورده می‌شود. سحابی به جز کار ترجمه به مجسمه‌سازی و نقاشی و داستان‌نویسی هم می‌پرداخت و خودش را نقاش روزهای تعطیل می‌نامید به این معنا که شش روز در هفته ترجمه می‌کند و می‌نویسد و یک روز نقاشی می‌کند. سحابی با سه زبان فرانسه و ایتالیایی و انگلیسی آشنا بود. او پس از تحصیلات متوسطه به تحصیل در رشته نقاشی در تهران مشغول می‌شود اما آن را نیمه‌کاره رها می‌کند و به ایتالیا می‌رود تا در آنجا در رشته کارگردانی سینما تحصیل کند. اما این را هم به پایان نمی‌رساند و مدتی در ایتالیا و فرانسه زندگی می‌کند و سپس در اوایل دهه پنجاه به ایران برمی‌گردد و چون نمی‌تواند با سینمای ایران ارتباطی برقرار کند روی به روزنامه‌نگاری می‌آورد و سپس نوشتن و ترجمه بدل به حرفه اصلی‌اش می‌شود. «در جست‌وجوی زمان از دست رفته»، «مرگ قسطی»، «مزدک»، «گارد جوان»، «بابا گوریو»، «سرخ و سیاه»، «مادام بوواری»، «بارون درخت‌نشین» و «تربیت احساسات» عناوین برخی از مهم‌ترین ترجمه‌های مهدی سحابی هستند.

ادامه keyboard_arrow_down

از همین نویسنده