هتل استنکلیف - جیبی (کتاب های جیبی پنگوئن/کتاب پارسه)

مجموعه کلاسیک‌های جیبی، شامل آثار کوتاه و کمتر چاپ‌شده یا کمتر دیده‌شد نویسندگان بزرگ جهان است.
دست‌نوشته رمان هتل استنکلیف به تاریخ ماه ژوئن سال 1838، در سال‌های اخیر یافت شده است و جزو اولین آثار شارلوت برونته است، زمانی که او 22 سال داشت. این خبر طولانی مربوط به سرزمین افسانه‌ای، پادشاهی انگریاست که در دل آن مبارزه‌ای بین دوکِ نورتنگرلند و دامادش، زامورنا در می‌گیرد.
در بخشی از داستان می‌خوانیم:
دعای شبانه در کلیسا با یک آمین کوتاه به پایان رسید. آقای براملی که دو زانو دعا می‌خواند بلند شد. برای دو زانو ماندن بسیار تالاش کرده بود و عرق ناشی از این تلاش مومنانه مثل روغن پیشانی‌اش می‌درخشید. آه بلندی کشید، پیشانی را با دستمال پاک کرد و بار دیگر بر صندلی نشست. بعد دست‌ها را روی منبر گذاشت و در حالی که دستمال زرد خالدارش را همچنان در دست می‌فشرد، ایستاد و کسانی را که از کلیسا خارج می‌شدند تماشا کرد.
صدایی به نرمی گفت: «امشب کلیسا چقدر گرم بود، آدم خفه می‌شد!» و روبان کلاهی که به پایین خم می‌شد به صورتم خورد.
جواب دادم: «بله، به دو معنی. در عالم واقع گرمی هوا بود و در عالم مجاز شور مذهبی. برادرمان با آزادی انجام وظیفه کرد، خانم.»
چرند نگو چارلز! من هیچ‌وقت این حرف‌ها را نفهمیدم! حالا بلند شو. جمعیا کنار ورودی کمتر شده. فکر می‌کنم بتوانیم برویم بیرون. چقدر دلم هوای تازه می‌خواهد. شالم را بده چارلز.