رمانتیسیسم سیاسی
Politische Romantik
با آغاز قرن بیستم و سربرآوردن شاخههای مختلف سیاسی در اروپای غربی، نظریهپردازان و فیلسوفان مختلف نیز در پی هویتسازی این رویکردهای سیاسی برآمدند. در همین ایام بود که کارل اشمیت به عنوان یکی از مشاهیر علوم سیاسی، در پی توجیه فاشیسم و نقد لیبرال دموکراسی دست به کار نگارش شد و آثارش تا دههها بعد، بر مخالف و موافق اثرگذار بود. اشمیت در آثارش یک محور کلی را دنبال میکرد: استفاده از قدرت در سیاست و تقسیم جهان به خودی و غیرخودی.
با این پیشزمینه کتاب «رمانتیسیسم سیاسی» او، که نیره توکلی آن را به فارسی ترجمه کرده است، در واقع حملهای همهجانبه و البته مستدل به اساس انفعال سیاسی برخاسته از رمانتیسیسم است. رمانتیسیسم رویکرد محبوب و همهگیر آن روزگار محسوب میشد که در کوران ستیزهای سیاست، به نوعی در پی تسامح و تساهل بود. اشمیت ـ حتی به گفتۀ مخالفانش ـ با استدلالهایی قوی و بنیانافکن به سراغ این به اصطلاح «شاعرانهسازی سیاسی» رفته و در سه مرحله، بنیانهای جنبش رمانتیک و بورژوازی لیبرالخواه را هدف گرفته بود. به اعتقاد او فردگرایی ناشی از نظم بورژوازی، جایگزین نقش خدا در جامعه شده است اما از جنبۀ عملکرد، نقصانها و کاستیهای بیشماری دارد. اشمیت پس از این مقدمهچینی، راهکار نهایی خود را ارائه میدهد؛ تسلط محافظهکاری سیاسی و تصمیمگیریهای سیاسی بر اساس موقعیت و نه بر مبنای زیباشناختی. امری که گرچه بسیاری از منتقدانش با آن مخالف بوده و هستند، اما نظریات او را همواره به عنوان چالشی اساسی برای رویکردهای لیبرالدموکراسی در سیاست در نظر داشتهاند.
دربارۀ نویسنده: کارل اشمیت (1888 ـ 1985 م)، حقوقدان و نظریهپرداز علوم سیاسی آلمانی
رتبۀ گودریدز: 1/4 از 5
ادامه keyboard_arrow_down