چشمِ سگ
هفت داستان دربارة افغانستانیهای ساکن ایران یا در رفتوآمد میان ایران و افغانستان. داستانهای مجموعۀ چشمِ سگ، نوشتۀ عالیه عطایی، حول محور مهاجرت و زندگی مهاجران افغانستانی میگردد. در این داستانها هم با مهاجرانی دستبهدهان و به لحاظ اقتصادی مرفه مواجهیم و هم با مهاجرانی که با مشکلات اقتصادی درگیرند. زیستن میان دو جغرافیای متفاوت از جمله مضامین داستانهای مجموعۀ چشمِ سگ است. داستانهای این مجموعه عبارتند از: «شبیه گالیله»، «پسخانه»، «شب سمرقند»، «ختم عمه هما»، «سی کیلومتر»، «اثر فوری پروانه» و «فیل بلخی».
آنچه میخوانید قسمتی است از داستان «شبیه گالیله» از این کتاب: «خواست لای پنجره را باز کند تا مار به هوای تازه بخزد که منصرف شد. چند پنجرهی آپارتمان روبهرو به حیاط دید داشت و ضیا فکر کرد بد نیست احتیاط کند، آن هم با چیزهایی که ماریا از جیغ کشیدن مردم توی پارک برایش تعریف کرده بود. وقتی میگفت مراقب باش، اینها میترسند و به پلیس زنگ میزنند، راست میگفت. ماریا اهل گنده کردن قضایا نبود اما اقلیت بودن را میفهمید، هر چند تصوری از افغانستانی بودن نداشت. ضیا هم اصراری نداشت که دربارهی خودش و خرابهای که از آن میآمد برای ماریا توضیح بدهد. چند جمله از زنش و دخترش گفته بود و احساساتیترین حرفی که بینشان ردوبدل شده بود دربارهی صحرا، دختر ضیا، بود که پدرش بزرگ شدنش را نمیدید. هر دو آه کشیده بودند. ماریا بچه نداشت و ضیا هم به عنوان یک مرد افغان کسر شأنش میشد که بیشتر برای این دلتنگی ناله کند...»
مجموعه داستان چشمِ سگ در نشر چشمه منتشر شده است.
دربارة نویسنده: عالیه عطایی (- 1360)، داستاننویس، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس افغانستانیالاصلِ ساکن ایران.
ادامه keyboard_arrow_down