چوب بدستهای ورزیل
روستایی به نام ورزیل مورد هجوم گرازها قرار گرفته است. اهالی روستا برای خلاص شدن از گرازهایی که به ده میزنند و محصولاتشان را میخورند از مردی به نام موسیو کمک میگیرند. موسیو که شکارچیانی را در استخدام دارد دو نفر از این شکارچیان را به کمک ورزیلیها میفرستد. قرار بر این میشود که شکارچیها گرازها را تار و مار کنند و در عوض ورزیلیها خوراک شکارچیها را تأمین و شکمشان را سیر کنند. اما شکارچیها سیریناپذیرند و چیزی نمیگذرد که به بلایی خانمانبراندازتر از بلای گرازها بدل میشوند. ورزیلیها باز، و این بار برای خلاصی از شکارچیها، دست به دامن موسیو میشوند. موسیو دو شکارچی دیگر را برای دفع شکارچیهای قبلی به ده میفرستد. این دو شکارچی هم اما به راه دو شکارچی قبلی میروند و مردم ده را غارت میکنند. حالا شکارچیها خود شبیه گراز شدهاند و تفنگبهدست مردم ده را هدف گرفتهاند...
غلامحسین ساعدی در نمایشنامه چوب به دستهای ورزیل که نخستین بار در سال 1344 منتشر شد و روی صحنه رفت، در قالب یک داستان تمثیلی هم فضای سیاسی زمان خود و حضور و نفوذ بیگانگان در ایران قبل از انقلاب را نقد کرده و هم به طرح موضوعاتی کلیتر نظیر قدرت، سلطه، عقبماندگی، وابستگی، انفعال، استعمار، استثمار، مسخ و اشغال پرداخته است.
چوب به دستهای ورزیل غلامحسین ساعدی نمایشنامهای است با چهارده شخصیت. این نمایشنامه را انتشارات نگاه منتشر کرده است.
درباره نویسنده: غلامحسین ساعدی با نام مستعار گوهر مراد (1364-1314)، داستاننویس، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، روزنامهنگار و پزشک ایرانی.
رتبه گودریدز: 81/3 از 5.
ادامه keyboard_arrow_down