ابله
اگر بخواهیم نویسندگان کلاسیک را بر اساس شخصیتهای ماندگاری که به ادبیات جهان هدیه کردهاند ارزیابی کنیم بدون شک فیودور داستایوسکی یکی از نویسندگانی است که در این ارزیابی جایگاهی ویژه خواهد یافت. بسیاری از شخصیتهایی که داستایوسکی در آثارش خلق کرده امروزه به شخصیتهایی مثالی بدل شدهاند؛ شخصیتهایی که در موقعیتهای خطیر و خاص یادشان میافتیم. پرنس میشکین در رمان ابله یکی از معروفترین این شخصیتهاست. این مرد تجسم پاکی و نیکدلی و روشناییای است که از جانب جهانی یکسره تاریک و انباشته از شرارت محاصره شده است. ابله داستان تقابل و نبرد خیر و شر در جهانی است که شر در آن دست بالا را دارد و خیر تنهاست. جنایت، عشق، زیبایی، جنون و خیر و شر از درونمایههای اصلی رمان ابله هستند. ابله مثل بسیاری از دیگر رمانهای داستایوسکی عرصه تعارضها و تنشهای بزرگ است. در متن این تعارضها داستایوسکی تصویری از روح اروپا و به ویژه روح روسیه، در یک دوره تاریخی پرتلاطم و پرآشوب و بحرانی، به دست میدهد. ابله داستان ورود پرنس میشیکنِ نیکدل به درون جهانی پر از شر و فساد و حرص و زد و بند و توطئه و تباهی است. داستایوسکی اما تقابل میشکین با جهان بیرون از خود را نه به صورت سطحی، بلکه با ظرافت و با ورود به عمق و پیچیدگیهای این تقابل و تضاد و تنش ترسیم کرده است.
ترجمه سروش حبیبی از رمان ابله در نشر چشمه منتشر شده است. این ترجمه با مؤخرهای همراه است که قسمتی است از نقد کانستانتین ماچولسکی بر این رمان.
درباره نویسنده: فیودور داستایوسکی (1881-1821)، داستاننویس و مقالهنویس روس.
ادامه keyboard_arrow_down