رمان «بودن» درباره راوی یتیم رمان است. او از کودکی در خانه پیرمردی که به او پناه داده کار میکند. وظیفهاش مراقبت از گلها، گیاهان و درختان است. این باغبان 40 ساله از همان کودکی تا به حال هرگز پایش را از خانه پیرمرد بیرون نگذاشتهاست.تنها راه ارتباطش با دنیای بیرون فقط یک تلویزیون است. پس از مرگ کارفرمایش بر آن میشود تا از خانه بیرون برود. او به کمک همین تلویزیون، رفتارهای پسندیده اجتماعی را میشناسد و میداند چطور باید رفتار کند. چنانکه حتی سیاستمدران نیز در برخورد با او دچار اشتباه میشوند. به دلیل سانحهای پس از اولین خروجش از باغ به خانه مرد ثروتمندی میرود و بخت و اقبال یارش میشود. با رئیس جمهور آشنا میشود و به شخصیت معروف ملی بدل میشود و در مصاحبه ...
ادامه keyboard_arrow_down