کتاب تجدد و تجدد ستیزی در ایران با این پیشگفتار آغاز میشود:
مسئله تجدد بیگمان مهمترین محور مباحث فرهنگی، سیاسی، ادبی و اقتصادی روزگار ماست. گرچه بازار این بحث در چند سال اخیر نزد ایرانیان داخل و خارج کشور رونقی بیسابقه یافته است، تجربه تجدد در ایران سابقهای بس دیرینهتر دارد. از زمانی که بیهقی میخواست "داد این تاریخ" بدهد تا روزگاری که گلشیری سوگی بر سرزمین سترون مینوشت، از روزی که عطار شرح حال اولیاء تصوف را باز میگفت تا دورانی که دکتر صدیقی شرحی بر آرای ارسطو مینگاشت و سعیدی سیرجانی از ضحاک ماردوش سخن میگفت، انگار همواره محور و مفصل مهمترین مباحث فرهنگی جامعه ما، گاه به تصریح و گاه به تأکید، زمانی به تلویح و زمانی به تقریب، همین مسئله تجدد بود. .... به گمانم تجدد را میتوان سلسله به هم پیوستهای از تحولات اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، زیبایی شناختی، معماری، اخلاقی، شناختشناسی، و سیاسی دانست. مایه مشترک همه این تحولات فردگرایی است.
ادامه keyboard_arrow_down