دوشنبههایی که تو را میدیدم
Le vieux qui déjeunait seul
گاهی یک آشنایی ساده، میتواند سرتاسر زندگی ما را تحت تأثیر خود قرار دهد. ارتباط با دیگری، هر قدر دور و ناآشنا، محور اصلی این داستان را تشکیل میدهد.
ویازمسکی در این کتاب، که صدف محسنی آن را به فارسی ترجمه کرده است، قصۀ کلارا را روایت میکند: پیشخدمت یک رستوران که در یک تخیل درخشان، در یک بازی حدس و گمان، مشتریان رستوران را همچون آشنایانی میبیند و در یک گفتگوی ذهنی، میکوشد سر از حال و روزشان در بیاورد. نقطۀ اوج این بازی، آشنایی کلارا با یک مشتری سالخورده است. به حدی مجذوب او میشود که هر روز منتظر حضور او میماند. در آن سوی ماجرا نیز مرد سالخورده شیفتۀ کلارا میشود و ما تمامی اینها را از پس روایت ذهنی این دو میفهمیم. اما در ادامه، آسیبی عمیق که از گذشته در وجود کلارا نهان شده است، مسیر ماجرا را به سمت و سویی دیگر میبرد.
ویازمسکی در این کتاب، که در سال 2017 برندۀ جایزۀ منتخب خوانندگان فرانسه شده است، بی آنکه در ورطۀ سانتیمانتالیسم سطحی بغلتد، با چیرهدستی از پس روایت این رابطۀ نامألوف و پرهیجان برآمده است.
دربارۀ نویسنده: لئا ویازمسکی (1979 م.)، هنرپیشه و نویسندۀ اهل فرانسه، از نوادگان فرانسوا موریاک نویسندۀ شهیر
رتبۀ گودریدز: 9/3 از 5
ادامه keyboard_arrow_down