رمان تعویذ اثر روبرتو بولانیو، نویسندهی فقید شیلیایی، اینگونه شروع میشود: "این حکایتی خواهد شد خوفناک.داستانی پلیسی، روایتی سیاه و هراسناک. اما چنین به نظر نخواهد آمد. چنین به نظر نخواهد آمد، چرا که من راوی آنم. منم آنکه سخن میگوید، پس چنین به نظر نخواهد آمد. اما به واقع حکایتی است از جنایتی فجیع…" راوی زنی است شاعر که در اواخر دهه 60 میلادی از اروگوئه به مکزیک مهاجرت کرده و در محافل روشنفکری و هنری این کشور روزگار میگذراند؛ روزگاری که حکومتهای دیکتاتوری در بیشتر کشورهای امریکای لاتین یا به قدرت رسیدهاند یا در آستانه به قدرت رسیدن هستند. بولانیو توانسته فضای بعد از کودتای پینوشه در شیلی و حس و حال روشنفکران و شاعران درگیر در آن ماجراها و رویدادها را به خوبی در این رمان به نمایش بگذارد. او به رغم عمر کوتاهش آثار زیادی نوشت. بسیاری بر این باورند، تعویذ، در کنار 2666 و کارآگاهان وحشی، از مهمترین کتابهایش و یکی از شاهکارهای ادبیات آمریکای لاتین در سالهای پایانی قرن بیستم است.
ادامه keyboard_arrow_down