شغل پدر
داستان پدری خشن و عصبی و زورگو و مخالف ژنرال دوگل، که دقیقاً معلوم نیست چهکاره است و پسری که تحت سلطه این پدر قرار دارد و برای جلب رضایت او دست به هر کاری میزند. سُرژ شالاندون در رمان شغل پدر از زبان پسری که راوی داستان است رابطه این پسر را با پدرِ غیر عادیاش در متن رویدادهای سیاسی دورهای از تاریخ فرانسه روایت میکند. در طول داستان شغل پدرِ راوی مبهم است و این موضوع رازی است که تا اواخر داستان سربهمُهر باقی میماند و گرهگشایی از این راز یکی از عواملی است که خواننده را با خود میکشاند و او را با خردهروایتهایی آمیخته به طنزی تلخ، که شالاندون از روابط بین پدر و پسر داستان و شخصیت پدر به دست میدهد، همراه میکند. پدر در این رمان مردی است که در خانواده حرف همیشه باید حرف او باشد و در غیر این صورت آنکه تمرد کرده با بیرحمی مجازات میشود، چنانکه در جایی از رمان همسر او به دلیل رفتن به کنسرت گروهی که پدر میگوید او هم زمانی عضو آن بوده اما از گروه طرد شده، محکوم به خوابیدن روی پادری میشود. در طول این رمان میبینیم که پدر مقتدرانه بر پسرش حکم میراند و او را جاهایی آلتِ دست خود قرار میدهد و برای مقاصد سیاسیاش از او استفاده میکند و میخواهد پسرش شبیه او بشود و پسر هم با هراس میگوشد رضایت پدر را جلب کند.
«شغل پدر» با ترجمه مهستی بحرینی در انتشارات نیلوفر منتشر شده است.
درباره نویسنده: سُرژ شالاندون (- 1952)، داستاننویس و روزنامهنگار فرانسویِ زاده تونس.
ادامه keyboard_arrow_down