کافکا در کرانه
قصه حافظه، قتل، سفر، دیدارِ مادرِ گمشده، مکاشفه و از نو زادهشدن. هاروکی موراکامی در رمان کافکا در کرانه داستان پسری نوجوان به نام کافکا تامورا را نقل میکند که برای گریز از سرنوشتی که پدرش برایش پیشبینی کرده، پا به راه گذاشته است؛ راهی که در آن خیال، واقعیت، فانتزی، افسانه و طنز و تلخی به هم آمیختهاند. پدر کافکا، که همسر و دخترش او را ترک کردهاند، سرنوشتی اودیپوار را برای پسرش پیشبینی کرده و به او گفته است که روزی پدرش را خواهد کشت. کافکا نیز مانند اودیپ برای گریز از این سرنوشت راهی سفر میشود. در این میان پای شخصیتهای دیگری به رمان باز میشود که از جمله آنها میتوان به پیرمردی عجیب به نام ناکاتا اشاره کرد. کافکا حین سفر، در کتابخانهای، با زنی به نام میس سائه کی آشنا و عاشق این زن میشود و داستان در شبکهای از وقایع غریب و درهمتنیده از خواب و افسانه و واقعیت، پیش میرود. موراکامی شیوههای مختلفی را برای روایت این رمان به هم آمیخته است. او جاهایی از رمان از زاویه دید اولشخص و جاهایی از سومشخص استفاده کرده و جاهایی هم از سبک نگارش اسناد و گزارشهای رسمی سازمانهای نظامی. رمان انگار که به شیوه یک هزارتو طراحی شده است و پدرِ شخصیت اصلی داستان هم مجسمهسازی است که خالق نوعی از هزارتوست.
رمان کافکا در کرانه با ترجمه و مقدمه مهدی غبرائی و همراه با مصاحبه کوتاهی با موراکامی درباره این رمان، در انتشارات نیلوفر منتشر شده است.
درباره نویسنده: هاروکی موراکامی (- 1949)، داستاننویس ژاپنی.
ادامه keyboard_arrow_down