مرگ ایوان ایلیچ
داستانی کلاسیک در باب مرگ. اگر از چند شاهکار ادبی درباره مرگ بخواهیم نام ببریم، بی‌شک داستان مرگ ایوان ایلیچ، اثر لیو تالستوی، یکی از این شاهکارهاست. مرگ ایوان ایلیچ داستان مردی مرفه و ممتاز و موفق به نام ایوان ایلیچ است که در اوج موفقیت در زندگی شغلی ناگهان به بیماری لاعلاجی دچار می‌شود و این بیماری او را به تدریج به جانب مرگ سوق می‌دهد. مرگ ایوان ایلیچ تأملی داستانی - فلسفی در باب مرگ و مواجهه با آن است. تالستوی در این رمان با جزئی‌نگریِ یک داستان‌نویس بزرگ و چیره‌دست و کاربلد مراحل مرگ و مواجهه با آن را از آغاز بیماری تا جان‌سپردن ترسیم می‌کند. او هنرمندانه و با تخیلی مثال‌زدنی به درون فرد محتضر راه می‌گشاید و حالات روحی او را مجسم می‌کند و نوسانات روحی و روانی انسان رو به مرگ را مرحله به مرحله به تصویر می‌کشد. تالستوی همچنین در این داستان مرگ را هم از منظر آن کس که خود در حال جان دادن است روایت می‌کند و هم از منظر آنها که هنوز لحظه مرگ خودشان فرا نرسیده است و گویی این گونه می‌پندارند که مرگ همواره برای دیگری رخ می‌دهد و هیچ وقت سراغ خودشان نمی‌آید. مرگ ایوان ایلیچ روایت تلخِ تنهاییِ دمِ مرگ است و بیانگر اینکه مرگ هرکس تنها مرگ خود اوست و کسی را به مرگ دیگری راهی نیست.
رتبه گودریدز: 4/09 از 5.
ادامه keyboard_arrow_down
