کتاب | علوم انسانی | ادبیات | ادبیات روسیه | داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند
داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند شابک: 9786002539212 256 صفحه 360 گرم قطع: رقعی نوع جلد: گالينگور تیراژ: 1100 داستان نفری آویخته شدند لیانید آندری یف حمیدرضا آتش برآب علوم انسانی ادبیات ادبیات روسیه

1,987,500 ریال 2,650,000 ریال

ناشر: کتاب پارسه

چاپ دوم

کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» نوشتۀ لیانید آندری‌یِف
دو قصه از بهترین آثار لیانید آندری‌یِف، نویسندۀ اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم روسیه. کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» از رمانی کوتاه به همین نام از آندری‌یف و نیز قصه‌ای کوتاه از او با عنوان «یکی بود، یکی نبود» تشکیل شده است.
همراه این دو قصه در کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» یادداشت‌هایی هم دربارۀ آندری‌یف و سبک نویسندگی او و دو اثری که در کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» از آندری‌یف ترجمه و منتشر شده و همچنین اتوبیوگرافی‌ای کوتاه از آندری‌یف و مطلبی دربارۀ ترجمه‌های مشهور از آثار او آمده است.
آندری‌یف رمان کوتاه «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» را به لف تالستوی، نویسندۀ محبوبش، تقدیم کرده است. آندری‌یف، چنانکه در مقدمۀ حمیدرضا آتش‌برآب بر ترجمۀ فارسی کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» از قول او نقل شده است، تالستوی را مراد خود می‌دانست و شیفتۀ او بود.
دیگر داستان ترجمه و منتشر شده در کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند»، یعنی داستان «یکی بود، یکی نبود» نیز متأثر از قصۀ مشهور و خواندنی «مرگ ایوان ایلیچ» تالستوی است.

مروری بر کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند»
قصۀ اول کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند»، که عنوان کتاب نیز از آن گرفته شده، رمانی کوتاه دربارۀ مرگ و قرار گرفتن در آستانۀ مرگ است.
آندری‌یف در «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» موقعیت و حالات و حسیات چند زندانی محکوم به اعدام را کمی پیش از به دار آویخته شدن‌شان می‌نویسد. از این زندانیان، پنج نفر، دو زن و سه مرد، تروریست‌هایی هستند که به‌جرم اقدام به ترور یک مقام سیاسی به اعدام محکوم شده‌اند و دو نفر دیگر، یکی راهزنی آدمکش است و دیگری کارگری است که ارباب خود را کشته است. اکنون که همۀ این‌ها در «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» قرار است به یک شکل بمیرند و مرگشان نزدیک است آندری‌یف به درون تک‌تک آن‌ها می‌رود تا حال روحی‌شان را در جوار لحظۀ موحش مرگ با طناب دار روایت کند.
اما آیا مرگ واقعاً برای شخصیت‌های «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» موحش است؟ آن‌ها در آخرین روزها و ساعات زندگی‌شان به چه باور و احساسی از مرگ می‌رسند و چطور به استقبال مرگ و پای چوبۀ دار می‌روند؟ پاسخ این سؤال را با خواندن کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» خواهید یافت.
آندری‌یف در «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» ماهرانه به درون شخصیت‌های داستانش رسوخ می‌کند و حال آن‌ها را در لحظاتی که خود را با مرگ مواجه می‌بینند به نمایش می‌گذارد. او در این داستان، علاوه بر رسوخ به اعماق ذهن شخصیت‌های اصلی که همان محکومان به اعدام هستند، به درون ذهن مقام عالی‌رتبه‌ای هم که قرار است ترور شود اما با لو رفتن نقشۀ ترور از خطر جَسته است رسوخ می‌کند و در همان ابتدای داستان ما را با خود به خلوت این مقام عالی‌رتبه می‌برد و او را به تصویر می‌کشد که از فکر مرگ و فکر اینکه چیزی نمانده بوده بمیرد، مشوش و آشفته است و افکاری پریشان در سرش چرخ می‌زنند. او خود را بیگانه با ‌تن‌اش می‌بیند و به تن خود که قرار است با بمب تکه‌تکه و متلاشی شود فکر می‌کند.
در بخشی از مقدمۀ حمیدرضا آتش‌برآب بر ترجمۀ فارسی کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» دربارۀ این رمان کوتاه آندری‌یف آمده است: «هرچند در مرکز داستان هفت نفر بازهم موضوع محبوب نویسنده – مرگ – در جریان است، این‌بار بحث قهرمانی و پاکی شورشیان است که طرح می‌شود، نه ترس از مرگ. اثر نه اعتراضی به اعدام، که ستایش انقلابیون است و برای همین هم در میان آثار آندری‌یِف جایگاه ویژه‌ای دارد؛ رمانی یگانه و متفاوت از هرآن‌چه آندری‌یِف با نجابت و پرهیزکاری‌اش نوشته است. در فضای آن‌دورۀ روسیه، باور آندری‌یِف به قداست شورشیان – با وجود سیاسی‌نبودن نویسنده – ویژگی برجسته‌ای محسوب می‌شد. بنابراین، شاهکار داستان هفت نفر در یک کلام مناجاتی است در رثای شهیدان بزرگ.
داستان هفت نفر در محافل دموکرات، به‌عنوان اعتراض شورانگیز انقلابیون درمقابل تزاریسم ارزیابی شد و در ردیف کار اومانیستهای بزرگی چون تالستوی، گُورکی و کارالِنکا قرار گرفت. به‌جرأت می‌توان گفت این رمان تحت تأثیر ایده‌های اومانیستی شگرف لِف تالستوی نوشته شد و اتفاقی نیست که به خود او تقدیم شده است.»
قصۀ دیگر کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» یک داستان کوتاه از آندری‌یف است به نام «یکی بود، یکی نبود». این داستان، چنانکه پیش‌تر اشاره شد، تحت تأثیر یکی از شاهکارهای تالستوی یعنی قصۀ «مرگ ایوان ایلیچ» نوشته شده است و از قصه‌های مهم و هنرمندانۀ لیانید آندری‌یف است؛ قصه‌ای که، چنانکه مترجم در مقدمه‌اش بر ترجمۀ فارسی کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» اشاره می‌کند، از نمونه‌های قدرتمند داستان کوتاه در دوران خودش است و «درست پس از این اثر بود که آندری‌یِف را به حق به‌عنوان امید نئورئالیسم و برادر کوچکتر و شایستۀ گُورکی تکریم کردند.»

دربارۀ لیانید آندری‌یِف، نویسندۀ کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند»
لیانید نیکالایویچ آندری‌یِف (Леони́д Никола́евич Андре́ев)، متولد 1871 و درگذشته به سال 1919، نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویسِ روس بود. آندری‌یف را پدر اکسپرسیونیسم در ادبیات روسیه می‌دانند. او یکی از بااستعدادترین و پرکارترین نمایندگان عصر نقره‌ای ادبیات روسیه است. در سبک آندری‌یف عناصری از رئالیسم، ناتورالیسم و سمبولیسم باهم ترکیب شده‌اند.
از جمله آثار لیانید آندری‌یف می‌توان به نمایشنامه‌های «زندگی انسان» و «فرمانروای گرسنگان» و رمان‌های «یادداشتهای شیطان» و «خندۀ سرخ» اشاره کرد.

دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند»
کتاب «داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند» با ترجمه و مقدمۀ حمیدرضا آتش‌برآب و همراه با یادداشتی با عنوان «لیانید آندری‌یِف» نوشتۀ نیکالای تیلیشوف و دو مطلب دیگر به نام‌های «اتوبیوگرافی کوتاه» و «ترجمه‌های مشهور» در بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است.
حمیدرضا آتش‌برآب، متولد 1356 در اهواز، مترجم ایرانی و پژوهشگر زبان و ادبیات روسی است. آتش‌برآب در دانشگاه دولتی مسکو تحصیل کرده و تاکنون آثار زیادی را از ادبیات روسیه به فارسی ترجمه کرده است. از جمله ترجمه‌های او از ادبیات روسیه می‌توان به «آنّا کاری‌نینا»، «جنایت و مکافات»، «سوارکار مفرغی»، «یادداشت‌های زیرزمینی»، «مرشد و مارگاریتا»، «یادداشتهای شیطان»، «خندۀ سرخ» و «قمارباز» اشاره کرد.

ادامه keyboard_arrow_down

از همین نویسنده