ذهن خالی

ذهن خالی
یک رمان جنایی – عاشقانه پرماجرا. پولک، شخصیت اصلی رمان «ذهن خالی»، نوشته هما پوراصفهانی، دختری است که گذشته‌اش را از یاد برده و این فراموشی خطری است برای نامزدش که به جرم قتل به زندان افتاده است. پولک، که شاهد این قتل بوده، تنها کسی است که می‌تواند نامزدش را از اعدام نجات دهد. قاتلان اصلی اما در پی نابودی پولک هستند. پولک در بیمارستان است و چشم که باز می‌کند می‌بیند چیزی از گذشته به یاد نمی‌آورد و آشنایان و بستگانش همه به چشمش غریبه‌اند. ذهن پولک آشفته است و کابوس می‌بیند. در بخشی از این رمان می‌خوانید: «اشک از چشمام جوشید، چرا نمی‌فهمیدن من چیزی یادم نمی‌یاد؟ چرا اینجوری شده بودم؟ دوست داشتم داد بزنم، اما حتی داد هم نمی‌تونستم بزنم. من محکوم بودم، محکوم به پرت شدن ته چاهی که عمقی نداشت، محکوم به شنیدن و نفهمیدن، محکوم به هر چیزی که نبودم ...
داشتم سقوط می‌کردم، از یه جای بلند و سیاه، چیزی نمی‌دیدم، نه بالا چیزی پیدا بود و نه پایین، فقط سقوط رو حس می‌کردم. صدای جیغ می‌یومد، جیغ یه دختر، مقطع و بریده بریده، کسی کنار گوشم خر خر می‌کرد. انگار داشت جون می‌داد. صدای داد بلند شد:
- برو پولک، برو ...
نوک یه اسلحه سیاه که به سمت من گرفته شده بود، جیغ‌های یه زن، فریادهای یه مرد، نفس نفس می‌زدم. چرا نمی‌افتادم روی زمین؟ چرا استخون‌هام از هم نمی‌پاشید؟ چرا نمی‌مردم؟ تکون‌های محکم دستی باعث شد از جا بپرم.»
رمان «ذهن خالی» در انتشارات سخن منتشر شده است.
درباره نویسنده: هما پوراصفهانی (- 1369)، داستان‌نویس ایرانی.
رتبه گودریدز: 3/54 از 5.