کتاب | علوم انسانی | تاریخ | تاریخ ایران | تاریخ ایل قشقایی
تاریخ ایل قشقایی شابک: 9789646895324 768 صفحه 1240 گرم قطع: رقعی نوع جلد: گالينگور تیراژ: 1320 تاریخ قشقایی میرزا نصرالله قهرمانی کاوه بیات علوم انسانی تاریخ تاریخ ایران

2,962,500 ریال 3,950,000 ریال

ناشر: نامک

چاپ یکم

کتابِ تاریخ ایل قشقایی: خاطرات میرزا نصرالله‌خان قهرمانی، معین دفتر
ایلِ قشقایی به روایت مردی که در دستگاه دو تن از خوانین این ایل منشی بوده است. کتاب «تاریخ ایل قشقایی: خاطرات میرزا نصرالله‌خان قهرمانی، معین دفتر» کتابی است که در آن از خلال شرح خاطرات میرزا نصرالله‌خان قهرمانی (1254 ـ 1333)، منشی و مستوفی عبدالله‌خان ضرغام‌الدوله و اسماعیل‌خان صولت‌الدوله که هر دو از خوانین ایل قشقایی در روزگار معاصر بوده‌اند، تصویری از تاریخ معاصر این ایل و مناسبات درونی آن و رویدادهای تاریخی‌ای که ایل قشقایی در آن‌ها حضور داشته است به دست می‌آوریم؛ تصویری که بخشی از تاریخ معاصر ایران را نیز دربردارد، چرا که ایل قشقایی نقشی مهم و تعیین‌کننده در بخشی از وقایع ایران معاصر داشته و خاطرات میرزا نصرالله‌خان در کتاب «تاریخ ایل قشقایی» نیز به دوره مهمی از تاریخ این ایل اختصاص دارد و با وقایع مهمی از تاریخ معاصر ایران در پیوند است.
میرزا نصرالله‌خان قهرمانی در کتاب «تاریخ ایل قشقایی»، ضمن روایت رویدادهای دورانی که خاطرات او مربوط به آن است، نظام درونی ایل قشقایی و فرهنگ و ویژگی‌ها و سبک زندگی قشقایی‌ها را در آن دوران معرفی می‌کند و ما را همراه خود به درون زندگی و فرهنگ و مناسبات این ایل در دوره‌ای که او خود در میان آن زیسته است می‌برد. چنانکه کاوه بیات در پیش‌گفتار کتاب «تاریخ ایل قشقایی» یادآور می‌شود، این کتاب «تا بدین‌جا و تا شناسایی احتمالی دیگر منابع مشابه مهم‌ترین گزارش بر جای مانده از تاریخ معاصر ایل قشقایی است».
در کتاب «تاریخ ایل قشقایی» سرگذشت ایل قشقایی و بخشی از تاریخ فارس را در مقطعی بسیار مهم از تاریخ معاصر ایران، یعنی از انقلاب مشروطه تا سقوط قاجار و برآمدن حکومت پهلوی، می‌خوانیم.
میرزا نصرالله‌خان قهرمانی کتاب «تاریخ ایل قشقایی» را در دهۀ 1320 خورشیدی و به درخواست ملک منصور خان قشقایی نوشته است.

مروری بر کتاب تاریخ ایل قشقایی
یکی از وجوه اهمیت کتاب «تاریخ ایل قشقایی» جایگاه این ایل در بخشی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران، از جمله انقلاب مشروطه و برخی وقایع پس از آن، است. بنابراین با خواندن خاطرات میرزا نصرالله‌خان قهرمانی، ملقب به معین دفتر، در این کتاب می‌توان به درک و شناخت و تحلیلی دقیق‌تر از بخشی از تاریخ معاصر ایران دست یافت و ایل قشقایی را نه فقط از منظر تاریخ‌نگاری‌هایی که از بیرونِ این ایل درباره آن و نقش و جایگاهش در تاریخ معاصر نوشته‌اند، بلکه از منظری درونی و از چشم کسی که در درون این ایل زیسته و کار کرده است، بازشناخت.
نوع نگاه نویسنده و سبک نگارش کتاب «تاریخ ایل قشقایی»، چنانکه در پیش‌گفتار کاوه بیات بر آن اشاره شده، «منشیانه» است و «متأثر از آثاری چون ناسخ‌التواریخ سپهر و فارسنامۀ ناصری».
کتاب «تاریخ ایل قشقایی»، به جز پیش‌گفتاری که کاوه بیات بر آن نوشته و مقدمۀ خود میرزا نصرالله‌خان قهرمانی، از دو دفتر تشکیل شده است. دفتر اول این کتاب به نقل خاطرات میرزا نصرالله‌خان قهرمانی از دورانی که سِمَت منشی‌گری دو خان قشقایی را برعهده داشته است اختصاص دارد و دفتر دوم به معرفی ایلات و طوایف قشقایی.
اینک بخشی از این کتاب:
«غریب‌خان چون سابقاً وضع چادر و خوراک و زندگانی ایلات اطراف اصفهان را دیده به تصور اینکه زندگانی قشقایی هم مانند آن‌ها است حالا که برخورد به ایل قشقایی کرده و وضع زندگانی و خوراک و دستگاه قشقایی را دیده خیلی خوشوقت و مسرور و متشکر است و می‌گوید من هم می‌خواهم در بعضی چیزهای قشقایی که خیلی بدنما و رکیک است تغییراتی بدهم. اول اینکه شال‌های کمر که هر کدام ده پانزده متر است تقلیل به سه چهار متر بدهم. زلف‌های بلند که مقدار زیادی از کلاه تجاوز می‌نماید چیده فرنگی‌مآب بشوند و کلاه‌های بلند نمدی را که یک وجب بلندی آن بود اقلاً نصف کنند. برای انجام این منظور مشغول اقدام شده بعضی‌ها با میل و اشتیاق زلف‌ها را به اختیار سلمانی و نظریۀ غریب‌خان و میرزا فرج‌الله‌خان میرپنجه گذاردند بعضی‌ها حاضر نشده فرار کردند. مرحوم مسیح‌خان کلانتر فارسیمدان را احضار کردند که زلف او را به اختیار سلمانی بگذارند به طوری که دستور داد رفتار کند. التماس می‌کرد که می‌خواهم بروم از سردار عشایر خداحافظی کرده به احشام خودمان بروم حالا خواهش دارم آبروی مرا نریخته مهلت بدهید بروم خداحافظی کرده به احشام خودمان بروم حالا خواهش دارم آبروی مرا نریخته مهلت بدهید بروم خداحافظی کرده آمده هرطور میل دارید بکنید. چون قصد فرار داشت ابراهیم‌خان فرزند بهمن‌بگ را که از اشخاص لایق جدی و با چیدن زلف موافق بود همراه او فرستادند رفت خداحافظی کرده آمده به سلمانی التماس می‌کرد که خیلی ضایع نکرده اقلاً طوری اصلاح کن که مقداری از زلف از زیر کلاه نمودار باشد اما غریب‌خان به استاد سلمانی دستوری که داده بود نمی‌توانست تخلف کند. وقتی که استاد کار خود را انجام داد مسیح‌خان چند فحش آبدار داده به سلمانی گفت آخر پدرسوختگی خود را ظاهر نمودی. دستمالی زیر کلاه گذارده که کوتاه کردن زلف و کلاه معلوم نشود تا مدتی که زلف به درازای اوایل نشود دستمال زیر کلاه مسیح‌خان پنهان بوده است.»
کتاب «تاریخ ایل قشقایی: خاطرات میرزا نصرالله‌خان قهرمانی، معین دفتر» به کوشش کاوه بیات در نشر نامک منتشر شده است.

ادامه keyboard_arrow_down