کتاب | علوم انسانی | شعر و نثر | شعر کهن فارسی | غزلیات بیدل 2 جلدی
غزلیات بیدل 2 جلدی شابک: 9786226936347 3000 گرم قطع: وزيری نوع جلد: گالينگور غزلیات بیدل جلدی بیدل دهلوی علوم انسانی شعر و نثر شعر کهن فارسی

3,375,000 ریال 4,500,000 ریال

ناشر: شهرستان ادب

چاپ یکم

کتاب «غزلیات بیدل» به تصحیح و تحقیق سیدمهدی طباطبایی و علیرضا قزوه
تصحیح انتقادی غزل‌های یکی از مهمترین و برجسته‌ترین شاعران سبک هندی. کتاب «غزلیات بیدل» مجموعه‌ای است کامل از غزلیات شاعری که دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی او را «شاعر آینه‌ها» لقب داده است.
سیدمهدی طباطبایی (عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی) و علیرضا قزوه در کتاب «غزلیات بیدل» تصحیحی انتقادی از غزلیات عبدالقادر بیدل دهلوی به دست داده‌اند. این تصحیح، چنانکه سیدمهدی طباطبایی در جلد اول کتاب «غزلیات بیدل» توضیح داده است، «نخستین تصحیح انتقادی غزلیات بیدل است که پس از ده سال تحقیق و براساس دیرین‌ترین و باوری‌ترین دست‌نویس‌های دیوان او انجام گرفته‌ست تا مقدمۀ سایر تحقیقات بیدل‌پژوهی باشد.»
کتاب «غزلیات بیدل»، ضمن ارائۀ نسخه‌ای کامل و پاکیزه از غزلیات بیدل دهلوی و توضیح درباره چندوچونِ تصحیح کتاب و شیوه این کار و معرفی نسخه‌ها، شامل مقدمه‌ای مفصل به قلم اسدالله حبیب است که در آن به شرح زندگی بیدل و ویژگی‌های شعر او پرداخته شده است. خواندن این مقدمه برای آشنایی بیشتر و دقیق‌تر مخاطبانی که تازه می‌خواهند وارد دنیای پیچیده تخیل شاعرانۀ بیدل بشوند مفید است. در این کتاب همچنین معرفی‌ای از سبک هندی، که شعر بیدل نیز ذیل آن قرار می‌گیرد و از بهترین نمونه‌های این سبک است، ارائه شده است.
کتاب «غزلیات بیدل» غزل‌های نویافته‌ای از بیدل دهلوی را هم شامل می‌شود که چنانکه در کتاب درباره آنها توضیح داده شده در نسخه‌های قدیمی غزلیات بیدل موجودند اما در تصحیح‌ها و نسخه‌های اخیر اشعار بیدل نیامده‌اند. این غزل‌ها شامل آخرین اشعار بیدل‌اند.

مروری بر کتاب «غزلیات بیدل»
کتاب «غزلیات بیدل» دریچه‌ای است به دنیای شاعر و عارفی که خیالپردازی‌های شاعرانۀ غریب و پیچیده سبک هندی را با مضامین عرفانی می‌آمیخت و ترکیبی ارائه می‌داد که امروزه از بهترین نمونه‌های اشعار سروده شده به سبک هندی است. شعر بیدل اغلب پیچیده است و پُر از تعبیرات و تصویرهای غریب که چه بسا درکشان نیاز به درنگی بیش از حدّ معمول بر این شعرها داشته باشد. کتاب «غزلیات بیدل» با مقدمه‌ای مفصل امکان این را برای مخاطبان فراهم می‌کند که با شناختی پیشین از حال و هوای شعر بیدل به دنیای غریب و شگفت‌انگیز غزلیات او پا بگذارند و وارد این دنیای رنگارنگ شوند.
کتاب «غزلیات بیدل» با مقدمۀ مفصل اسدالله حبیب آغاز می‌شود. در این مقدمه از زندگی بیدل و وجوه گوناگون شعر او، از جمله وزن و هستی‌شناسی اشعارش، سخن رفته است.
بعد از معرفی بیدل و ویژگی‌های شعر او، مطلبی در معرفی سبک هندی آمده است و سپس معرفی آثار منظوم و منثور بیدل. بعد از این معرفی، مطلبی در توضیح ضرورت تصحیح انتقادی غزلیات بیدل آمده و سپس نسخه‌های اشعار بیدل معرفی شده و توضیحی درباره غزل‌های نویافتۀ او ارائه شده است. گفتنی است جلد اول تصحیح انتقادی غزلیات بیدل اولین بار در سال 1393 منتشر شده بود؛ اما در چاپ کنونی، جلد اول کتاب «غزلیات بیدل» از نو ویرایش شده و در بخش ابتدایی این مجلد درباره ضرورت ویراستِ جدید جلد اول این کتاب توضیح داده شده و از شیوه تصحیح غزلیات بیدل نیز سخن رفته است.
بعد از بخش مقدماتی کتاب «غزلیات بیدل»، خود غزلیات را همراه با دیباچۀ بیدل می‌خوانید.
اینک غزلی از این کتاب:
«از زندگی به‌جز غم فردا نمانده‌ایم
چیزی که مانده‌ایم در اینجا، نمانده‌ایم
روزی‌دو چون حواس به وحشت‌سرای عمر
بی‌سعی اتّفاق و مدارا نمانده‌ایم
چون سایه خضرِ مقصد ما شوقِ نیستی‌ست
از پا فتاده‌ایم، ولی وانمانده‌ایم
سر بر زمینِ فرصتِ هستی در این بساط
زان رنگ مانده‌ایم که گویا نمانده‌ایم
زین خاکدان به‌در نتوان برد رخت خویش
حرفی‌ست "بعد مرگ به دنیا نمانده‌ایم"
مجبورِ اختیار تعیّن کسی مباد
گوهر شدیم، لیک به دریا نمانده‌ایم
سرگشتگی هم از سرِ مجنون ما گذشت
جز نام گردباد به صحرا نمانده‌ایم
محوِ سراغ خویش برآمد غبار ما
بویم بی‌نشان ازل، یا نمانده‌ایم؟
دود چراغ بود غبار بنای یأس
بر سر چه افگنیم؟ ته پا نمانده‌ایم
بر شرم کن حواله جوابِ سلام ما
تا قاصدت رسد برِ ما، ما نمانده‌ایم
چون مهره‌ای که ششدرش افسونِ حیرت است
ما هم برون ششدر این خانه مانده‌ایم
بیدل به فکر نقطۀ موهوم آن دهن
جزوی به‌غیر لایتجزّی نمانده‌ایم»
کتاب «غزلیات بیدل»، در دو جلد و با عنوان فرعی «تصحیح انتقادی غزلیات ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل»، به تصحیح و تحقیق سیدمهدی طباطبایی و علیرضا قزوه و با مقدمۀ اسدالله حبیب در انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است.

درباره میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی
ابوالمعانی میرزا عبدالقادر، متخلص به بیدل و شُهره به بیدل دهلوی، متولد 1054 در هند و درگذشته به سال 1133 هجری، از شاعران پارسی‌گوی مطرح قرن یازدهم و دوازدهم هجری است و از بهترین و خوش‌ذوق‌ترین شاعران سبک هندی. چنانکه در مقدمۀ اسدالله حبیب بر کتاب «غزلیات بیدل» ذکر شده لقب ابوالمعانی را بیدل خود از سرِ هزل در مقدمۀ کتاب «چهار عنصر» در کنار نام خود آورده و «پس از او چنان پنداشته شده که شاید دیگران چنان لقب را به وی اطلاق کرده‌اند و پژوهشگرانِ پسین، ذکر آن را درکنارِ نام بیدل لازم شمرده‌اند.»
بیدل پدرش را، که مردی نظامی بود، در خُردسالی از دست داد و تحت نظر و مراقبت مادرش پرورش یافت و مادر او را برای سوادآموزی به نزد استادان زمان خود فرستاد. طی هفت ماه توانست قرآن را ختم کند و آن‌گاه تا ده سالگی صرف و نحو عربی و نظم و نثر فارسی را آموخت و نخستین شعرش را هم تحت‌تأثیر هم‌شاگردی‌ای سرود که در کلاس درس قرنفل زیر زبانش می‌گذاشت و بوی خوش این قرنفل جرقۀ نخستین شعر بیدل را زد. این شعر یک رباعی بود از این قرار:
یارم هرگاه در سخن می‌آید
بوی عجیبش از دهن می‌آید
این بوی قرنفل است یا نکهت گل؟
یا رایحۀ مشک ختن می‌آید؟
اما با توجه به سنّ و سال بیدل کسی باور نکرد چنین رباعی‌ای واقعاً سروده او باشد. بعد از آن بیدل تا ده سال شعرهای خود را یا اصلاً ننوشت و یا نوشت و جایی و نزد کسی رو نکرد. بیدل اگرچه زاده هند بود و در هند می‌زیست اما زبان مادری‌اش فارسی بود و شعر به زبان فارسی می‌سرود و شعر کهن فارسی را خوب می‌شناخت.
در هفده سالگی سفرهای بیدل در هند آغاز شد و این سرآغاز آشنایی‌اش با اموری چون عرفان و فوت‌وفن‌های شعر و شاعری بود. در ادامۀ همین دوران بود که بیدل در دهلی با درویشی گوشه‌نشین، موسوم به شاه‌کابلی، مواجه می‌شود و می‌بیند که او همان کسی است که پیش‌تر او را به خواب دیده بوده است. دیدار آنها کوتاه است اما همین دیدار بیدل را چنان شیفتۀ شاه‌کابلی می‌کند که به دگرگونی زندگی بیدل می‌انجامد. بیدل بعد از این دیدار به جستجوی شاه‌کابلی می‌رود و مدتی به قیود مادی و ظاهری زندگی بی‌اعتنا می‌شود و چنانکه در مقدمۀ «غزلیات بیدل» اشاره شده «پس از مدّتی، به آیین مجذوبان و آوارگان از دهلی رهسپار پنجاب و لاهور می‌شود.» سرانجام، دو سال بعد از دیدار اولش با شاه‌کابلی، او را دوباره و این‌بار در دکانِ رفوگری در شهری از شهرهای ایالت پنجاب می‌بیند. اما شاه‌کابلی به چشم بر هم زدنی از مقابل دیدگانش ناپدید می‌شود. بعدها البته دیداری دیگر نیز میان آنها اتفاق می‌افتد. بیدل مدتی بعد از دومین دیدار با شاه‌کابلی ازدواج می‌کند اما بچه‌دار نمی‌شود. مدتی برای معاش به سپاهی‌گری روی می‌آورد و مدتی نیز روزگار به سختی و فقر می‌گذراند.
بیدل سی و شش سال پایانی عمر را در دهلی یکسره وقف شعر و ادبیات می‌کند. او دیگر در این زمان یکی از شاعران و عارفان سرشناس عصر خود است و نامش برای همیشه در تاریخ شعر فارسی ماندگار می‌شود. پس از درگذشت بیدل او را، به وصیت خودش، در منزلش به خاک می‌سپارند. این منزل و آرامگاه اما مدتها بعد به ویرانه‌ای بدل می‌شود.

ادامه keyboard_arrow_down