کتاب | علوم انسانی | تاریخ | تاریخ جهان | اشرافیت
اشرافیت شابک: 9786226843065 170 صفحه 224 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 550 اشرافیت جاناتان پوویس فرزین آرام علوم انسانی تاریخ تاریخ جهان

560,000 ریال 800,000 ریال

ناشر: شیرازه

چاپ دوم

کتاب «اشرافیت» نوشتۀ جاناتان پوویس
پژوهشی در ماهیت اشرافیت و ویژگی‌های آن، از آغاز ظهورِ این پدیده در تاریخ. جاناتان پوویس در کتاب «اشرافیت» (Aristocracy)، طبقۀ اشراف و برآمدن و قدرت گرفتن این طبقه را در چشم‌اندازی تاریخی و از جنبه‌های گوناگون مورد بررسی قرار داده است.
اشراف، اشرافیت، اشرافی؛ این واژه‌ها را چه بسا در صحبت‌ها زیاد به کار ببریم یا بشنویم. اما مفهوم دقیق «اشرافیت» از منظر تاریخی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و طبقاتی چیست و طبقۀ اشراف چه سیری را در طول تاریخ طی کرد و چگونه و به چه دستاویزی قدرت خود را بسط داد؟ این‌ها پرسش‌هایی‌‌اند که با خواندن کتاب «اشرافیت» پاسخ‌شان را خواهید یافت.
جاناتان پوویس در کتاب «اشرافیت» تاریخ اشرافیت را مرور می‌کند و توضیح می‌دهد که اشرافیت چگونه و از چه زمانی پا گرفت و چگونه قدرت خود را تثبیت کرد و پایه‌های اقتدارش چه بود.
علاقمندان علوم اجتماعی با خواندن کتاب «اشرافیت» می‌توانند اطلاعاتی جامع درباره وجوه گوناگون پدیده اشرافیت به دست آورند و آن را با جزئیات و جوانب و ابعاد مختلفش بشناسند.

مروری بر کتاب «اشرافیت»
کتاب «اشرافیت» از مقدمه و پنج فصل تشکیل شده است. فصل‌های پنج‌گانۀ این کتاب عبارتند از: «مقام و سلسله مراتب»، «خانواده و ثروت»، «قدرت فرماندهی»، «اشرافیت و دولت» و «مبارزه و ناکامی».
در کتاب «اشرافیت» از وجوه مختلف به اشرافیت و سیرِ آن در طول تاریخ پرداخته شده است و از ویژگی‌های گوناگون جامعۀ اشرافی و طبقۀ اشراف سخن رفته است. این کتاب، چنانکه جاناتان پوویس خود در مقدمۀ آن تأکید می‌کند «توجه خود را معطوف به این موضوع اساسی می‌کند: اشرافیت به عنوان نوعی متمایز از قدرت و اعمال این قدرت توسط گروهی متمایز از مردم».
پوویس در کتاب «اشرافیت» از نقش قدرت و ثروت در تاریخ اشرافیت سخن می‌گوید و اشرافیت را به‌عنوان یک مقام مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهد.
مراد ثقفی، دبیر مجموعۀ «مفاهیم علوم اجتماعی» انتشارات شیرازه، در یادداشتِ خود بر ترجمۀ فارسی کتاب «اشرافیت»، که پنجمین کتاب از این مجموعه است، درباره این کتاب و آن‌چه در آن، در ارتباط با پدیده اشرافیت مورد توجه قرار گرفته و بررسی شده است، می‌نویسد: «هرچند اشرافیت امروز بیشتر به منزلۀ یک مفهوم در اندیشۀ سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما به پدیده سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ویژه‌ای ارجاع دارد که قرون متمادی بر تاریخ و زندگی روزمره بشر حاکم بوده است. کتاب حاضر مروری است دقیق بر این پدیده که جنبه‌های متعدد و متکثر آن در فصول مختلف مورد بحث قرار گرفته است. بخشی از این جوانب که به جایگاه اقتصادی و نظامی نجبا یا اشراف باز می‌گردد را می‌توان به سادگی پیگیری کرد؛ اما در کنار این جوانب اجتماعی و سرزمینی، جنبه‌های دیگری همچون "افتخار"، "شرف"، "شأن"، "همبستگی" و "وفاداری" وجود دارند که تجزیه و تحلیل آن‌ها و همچنین درک بارِ مادی آن‌ها در ارتباط با ارزش معنوی‌شان جز از طریق مثال‌های مشخص و ویژه تاریخی قابل حصول نیست. این جوانب با حوصله بسیار در کل کتاب مورد توجه قرار گرفته‌اند.»
در بخشی از کتاب «اشرافیت» می‌خوانید: «اولین حضور "اشرافیت" در میان یونانیان بود. از نظر آنان اشرافیت به حاکمیت بهترین‌ها اطلاق می‌شد. ارسطو نه تنها اشرافیت را تأیید کرد بلکه بر تباین آن با الیگارشی، به عنوان نسخۀ بدل آن، تأکید ورزید. او نسبت به اسلافش واقع‌نگرتر بود زیرا از نظر او اشرافیت به این معنی حکومت قلیلی از افراد بود و نه حکومت بهترین‌ها؛ اما ترجیح می‌داد که اشاره چندانی به امر نداشته باشد. تلقی کلاسیک از اشرافیت، فارغ از اینکه قدرت در دست افراد قلیلی باشد و یا در دست بهترین‌ها، و اینکه چه ارتباطی می‌تواند میان این دو تقسیم‌بندی وجود داشته باشد، بر این نکته تأکید داشت که اشرافیت عبارت است از قدرت گروهی از مردان بر فرمانروایی بر بقیه. تا دوره رنسانس و بعد از آن، وضع به همین منوال بود. هنگامی که منتسکیو روح‌القوانین خود را در سال 1784 به چاپ رساند، اشاره او به "اشرافیت"، کاربرد آن را در جهان باستان تداعی می‌کرد و آن عبارت بود از جمهوری‌ای که در آن گروهی عالی‌مقام اقتدار خود را بر شهروندان به گونه‌ای اعمال می‌کردند که مصالح جامعه در کل، تأمین شود. همانگونه که ملاحظه می‌شود مسئله اساسی اقتدار است. همانطور که خواهیم دید، اشرافیت اکنون تبدیل به اصطلاحی شده که نسبت به زمینه‌های مورد استفاده‌اش در عهد باستان، تفاوت فاحش یافته است. اما از عهد باستان تا گذشته‌ای نه چندان دور ـ همانطور که در این کتاب استدلال خواهد شد ـ اشرافیت همواره به مفهوم حق و وظیفۀ یک گروه از مردم برای فرمان راندن بر بقیۀ همعصران خود بوده است.
به هر روی، در تعریف یک مفهوم همواره مشکلاتی وجود دارد. امروزه اشرافیت اشاره به مردان و زنان دارد و نه به چیزها و اشیاء. در قرن هجدهم نویسندگان، اشرافیت را هم برای توصیف کسانی که حکومت را در دست داشتند به کار می‌برند و هم برای توصیف خودِ نظام. در هنگام انقلاب فرانسه دیگر می‌شد اشرافیت را برای توصیف یک طبقۀ اجتماعی به کار برد و در عینِ حال این توصیف اشاره تازه (و خصمانه‌ای) به کسانی بود که عضو این گروه اجتماعی‌اند: "این اشراف".»
کتاب «اشرافیت» با ترجمۀ فرزین آرام و یادداشتِ مراد ثقفی در انتشارات شیرازه منتشر شده است.

رتبۀ کتاب «اشرافیت» در گودریدز: 3.25 از 5.

ادامه keyboard_arrow_down