آداب ترک کردن تو

کتاب «آداب ترک کردن تو» نوشتۀ حمزه بَرمَر
یک رمان فارسی عاشقانه و پرماجرا که خواننده را با خود به پَرسه در شهر و زوایای آن می‌کشاند. کتاب «آداب ترک کردن تو»، نوشتۀ حمزه برمر، رمانی است که در آن شکست عشقی و فراغ با لحظه‌هایی از پرسه‌زنی در شهر و خرده‌روایت‌های برآمده از جستجو و سرگردانی گره خورده است.
اگر ادبیات داستانی معاصر ایران و به‌ویژه داستان فارسی سال‌های اخیر را دنبال می‌کنید، کتاب «آداب ترک کردن تو» کتابی مناسب برای شماست.
کتاب «آداب ترک کردن تو» رمانی است درباب عشق و حیرانی و سرگشتگی و جستجوی معشوقه در خیابان‌های شهری پرماجرا که از خلال آن تصویری از جامعه و زندگی شهری نیز ارائه شده است.

مروری بر کتاب «آداب ترک کردن تو»
کتاب «آداب ترک کردن تو» از زاویۀ اول‌شخص و از زبان پسری به نام عماد روایت می‌شود؛ پسری که از همان ابتدای رمان معلوم است که غمگینِ رفتن معشوقه‌اش به نام بهار است. عماد، پسری است تنها که مشاغل مختلفی را در زندگی تجربه کرده و همه را رها کرده چون به‌گفتۀ خودش هر شغلی در مرز موفقیت در آن شغل، او را از خود دلزده می‌کند. عماد چندان اهل دورهمی و تفریحات جمعی هم نیست و در مجموع خود را آدمی منزوی معرفی می‌کند که حوصلۀ معاشرت ندارد اما به هر حال معاشرت‌هایی دارد و در یکی از همین معاشرت‌ها با بهار آشنا شده و دل به او باخته است اگرچه بهار دختری گریزان از عشق و دلباختگی بوده است. حالا بهار، عماد را گذاشته و رفته و عماد غمگین است و کلافه و سرگشته و شرح سرگشتگی و آنچه بر خودش گذشته و می‌گذرد را، از خلال پرسه‌زنی‌هایش، بیان می‌کند.
شخصیت دیگر کتاب «آداب ترک کردن تو» پسری به نام بهرام است. بهرام، تنها دوست عماد است که می‌تواند او را در این حالت سرگشتگی و بی‌حوصلگی و کج‌خلقیِ ناشی از رفتن بهار تحمل کند و دل به دل عماد بدهد و با او همراه شود.
ماجرای دیگری که در کتاب «آداب ترک کردن تو» به‌موازات ماجرای تنهایی و شکست عشقی عماد روایت می‌شود، جستجوی بهرام و عماد برای پیدا کردن خریداری برای یک کتاب خطی است. آنها شهر را زیر پا می‌گذارند و همین زیرِ پا گذاشتن شهر توسط این دو دوست است که پای ماجراها و خرده‌روایت‌های دیگری را هم به کتاب «آداب ترک کردن تو» باز می‌کند و از این کتاب، یک رمان عاشقانۀ شهری می‌سازد که مبتنی بر پرسه‌زنی و خیابانگردی و فضاهای عمومی است و از خلال قصۀ عشق و فراغ و جستجوی معشوقۀ گمشده، تصویری از جامعه و شهر را هم منعکس می‌کند.
ناگفته نماند که هدف اصلی عماد از پرسه‌زنی و همراهی با دوستش، بهرام، نه فروش کتاب خطی که جستجوی بهارِ گمشده است.
در بخشی از کتاب «آداب ترک کردن تو» می‌خوانید: «ما آن‌قدر خاطره‌ی مشترک ساختیم که همه‌ی سنسورهای ناخودآگاهم پذیرفتند او هم من را دوست دارد و در حال وابسته‌شدن است. همه‌ی چیزهایی که برای دیگران بی‌اهمیت است، بافت‌های پیکره‌ی احساس‌های عاشقانه‌ی تو را تشکیل می‌دهند. این لحظات آن‌قدر شورانگیزاند که ناگهان می‌بینی کار از کار گذشته و تو در یک دگردیسی غیرقابل‌توضیح، به‌ شکل‌های تازه‌تری تبدیل می‌شوی. وضوح تصویر بیشتر می‌شود. لحظات بیشتری او را در نمای درشت مشاهده می‌کنی. بعد همه‌چیز در جزئیات شکل می‌گیرند. بعضی از کلمات را جور خاصی تلفظ می‌کند. حساب خال‌های صورتش را داری، اینکه عطر دلخواهش چیست، شکل لبخندش وقتی طنازی می‌کند، استیصال ساختگی چشم‌هایش وقتی لوس می‌شود، فرم حرکت انگشت‌هایش وقتی در ذهنش حساب‌وکتاب می‌کند و درحالی‌که انگار اورادی را زمزمه می‌کند، اعداد نامرئی را در هوا جمع می‌بندد. طرز جویدن و ریتم آهسته‌اش موقع غذا خوردن برای اینکه بیش از اندازه شکمو به نظر نرسد. و ماست را نباید گوشه‌ی بشقاب بریزی. نباید غذا را در بشقاب باقی بگذاری. آشغال‌ها را از پنجره بیرون نیاندازی. آب‌معدنی‌های نیم‌خورده را نگه دار برای گیاهان، کاغذها را برای بازیافت. به کلکسیون شامپوبدن دست نزن تا گونه‌های کمیابش تمام نشوند. اشیا را پرت نکن، حتی سوئیچ، چه برسد به عینک آفتابی. همه‌ی چیزهایی که از دسته‌کلیدش آویزان کرده، قصه دارند.»
کتاب «آداب ترک کردن تو» در نشر برج منتشر شده است.

درباره حمزه بَرمَر، نویسنده کتاب «آداب ترک کردن تو»
حمزه بَرمَر، متولد 1361، داستان‌نویس، فیلمنامه‌نویس و وبلاگ‌نویس ایرانی است. برمر دانش‌آموختۀ مهندسی ساختمان است. از او، به‌جز کتاب «آداب ترک کردن تو»، مجموعه داستانی هم به نام «انحنای رابطه» منتشر شده است.