کتاب | علوم انسانی | حقوق | حقوق و فقه | انسان به مثابه قاعده گذار
انسان به مثابه قاعده گذار شابک: 9786222901370 320 صفحه 390 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 550 انسان مثابه قاعده گذار علی ولایی علوم انسانی حقوق حقوق و فقه

960,000 ریال 1,280,000 ریال

ناشر: نگاه معاصر

چاپ یکم

کتاب «انسان به مثابه قاعده‌گذار: تحلیلی معرفت‌شناختی درباب مبانی حکم» نوشتۀ علی ولایی
پژوهشی درباب فقه و حقوق. کتاب «انسان به مثابه قاعده‌گذار: تحلیلی معرفت‌شناختی درباب مبانی حکم»، نوشتۀ علی ولایی، کتابی است که در آن، با استناد به آرای شیخ مرتضی انصاری، که از او به‌عنوان پدر و بنیانگذار اصول فقه نوین شیعه یاد می‌شود، به بحث درباره رابطۀ فقه و حقوق عمومی و آزادی‌های قانونی مردم سخن رفته است و به حقوق از دریچۀ فقه و اصول فقهی نگاه شده است.
موضوع اصلی کتاب «انسان به مثابه قاعده‌گذار»، چنانکه در مقدمۀ نویسنده بر این کتاب اشاره شده است، معرفت‌شناسی فقه و حقوق، با تمرکز بر آرای شیخ مرتضی انصاری، است.
کتاب «انسان به مثابه قاعده‌گذار» ماحصل پایان‌نامۀ علی ولایی در دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی است. این کتاب، یک اثر پژوهشی تخصصی درباره فقه و حقوق و مفید برای کسانی است که در این زمینه به‌طور تخصصی مطالعه و تحقیق می‌کنند و یا علاقمند به مباحث مربوط به فقه و حقوق هستند.

مروری بر کتاب «انسان به مثابه قاعده‌گذار»
کتاب «انسان به مثابه قاعده‌گذار» از مقدمه‌هایی به‌قلم دکتر سید مصطفی محقق داماد و دکتر سید محمد قاری سیدفاطمی، یادداشت و مقدمۀ نویسنده، سه فصل و یک مؤخره تشکیل شده است.
علی ولایی در کتاب «انسان به مثابه قاعده‌گذار»، چنانکه پیش‌تر نیز اشاره شد، با تمرکز بر دیدگاه‌های شیخ مرتضی انصاری، به تحقیق در زمینۀ معرفت‌شناسی فقه و حقوق پرداخته است.
فصل‌های سه‌گانۀ کتاب «انسان به مثابه قاعده‌گذار» عبارتند از: «معرفت‌شناسی و تأثیر آن بر حقوق عمومی در اندیشه شیعی»، «تحلیل معرفت‌شناختی حکم بر پایه اندیشه شیخ انصاری» و «تعیین قاعده‌گذار در پرتو تحلیل مؤلفه‌های معرفتی».
چیستی معرفت‌شناسی، توجیه در معرفت، معرفت‌شناسی فقهی و حقوق عمومی، معرفت‌شناسی فقهی – اصولی، جایگاه فلسفه فقه و معرفت‌شناسی فقهی، تلقی از علم در معرفت‌شناسی شیعی، اهمیت معرفت‌شناسی اصولی در حقوق عمومی ایران، جایگاه بنیادین مباحث معرفتی در حقوق، معضلات معرفتی در حقوق عمومی، وجود یا فقدان حکم واقعی، فاعل شناسای حکم واقعی، نسبت احکام با مخاطب عالم و جاهل، نسبت احکام با مخاطب حاضر و غایب، معرفت‌شناسی در استنباط حکم، آمیختگی روان‌شناسی با معرفت‌شناسی در استنباط حکم، اطمینان یا سکون نفس، ظنون عقلی و قیاسی، مؤلفه‌های معرفتی قاعده‌گذاری، مبانی حق‌ها و آزادی‌ها، اباحه و برائت، خودآئینی و اتوریتۀ انسان، سلطنت بر خود، عدم ولایت و تأثیر آن بر ولایت فقیه از منظر شیخ انصاری، مبانی اصل عدم ولایت و رابطۀ آن با عدم حجیت، عدم حجیت معرفتی و سیاسی، عدم حجیت و پروژه‌های اصلاح‌گرانۀ فقهی و جایگاه انسان در قاعده‌گذاری از جمله موضوعاتی‌اند که در فصل‌های مختلف کتاب «انسان به مثابه قاعده‌گذار» به آن‌ها پرداخته شده است.
در بخشی از کتاب «انسان به مثابه قاعده‌گذار» می‌خوانید: «به طور کلی کارکرد معرفت‌شناسی در یک پارادایم، ارائه معرفت‌های ممکن و معیارهایی برای اعتبارسنجی دانش معتبر از دیدگاه آن پارادایم است. تأثیر مبانی معرفت‌شناسانه اندیشه شیخ انصاری – از قبیل عدم حجیت و عدم ولایت – بر فقه سیاسی و اجتماعی و به خصوص تأثیری که بر علمای مشروطه‌خواه داشته است، دارای اهمیت می‌باشد. هرچند انصاری شخصیتی سیاست‌گریز داشته است، اما به نظر می‌رسد مکاتب سامرا (میرزای شیرازی) و نجف (آخوند خراسانی) به لحاظ علمی و سیاسی از مکتب او انشعاب یافته باشد. بدین ترتیب، انصاری بر شخصیت‌های محوری در مشروطه و انقلاب اسلامی تأثیرگذار بوده است و مطالعه اندیشه او، مبانی فکری فقیهان ملتزم به این مدرسه را منقّح می‌کند. باری، میان معرفت‌شناسی و اندیشه سیاسی رابطه معناداری وجود دارد و نوع نگاه به حوزه معرفت و ساحت شناخت آدمی، در اندیشه سیاسی تأثیرگذار خواهد بود. اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر نیز مبتنی بر این دلیل است که نظام‌های معرفت‌شناختی به صورت مکنون و مخفی خود را در قالب نظام‌های سیاسی بازتولید کرده‌اند.
مسأله اتوریته جعل قاعده الزام‌آور به عنوان ریشه قانونگذاری، از مسائل چالش‌برانگیز عصر مشروطه تاکنون بوده است و این پژوهش در پی آن است که نقش مبانی معرفتی را در این مسأله بنیادین بررسی کند. بر اساس مبانی اصولی، از قبیل مصلحت سلوکیه به عنوان نظریه تصویب شیعی، اصل عدم حجیت ظن، انسداد باب علم و علمی و اصول و قواعدی چون اباحه، برائت، تسلیط و عدم ولایت، باید به این پرسش پاسخ داده شود که حق‌ها و آزادی‌ها چگونه توجیه می‌شوند، قواعد الزام‌آور به چه شکلی کشف یا ایجاد می‌شوند و انسان در امر قاعده‌گذاری چه جایگاهی پیدا می‌کند؟ اگرچه اروپا در عصر روشنگری و پس از دوره حاکمیت کلیسا، این جایگاه را به انسان اختصاص داد، اما در حقوق عمومی ایران همچنان بحث کیستی قاعده‌گذار و منشأ وضع قاعده الزام‌آور در حوزه عمومی مطرح است.
توضیح بیشتر آنکه ریشه اندیشه سیاسی انصاری و پیروان مکتب او را می‌بایست در مبانی معرفت‌شناختی اندیشه آنها جست‌وجو کرد. به عنوان نمونه اصل عدم ولایت که مؤثر بر اندیشه شیخ در خصوص ولایت فقیه است، مبتنی بر اصل عدم حجیت بوده که موضوعی معرفت‌شناختی محسوب می‌شود. بنابراین بسیاری از اندیشه‌های سیاسی – اجتماعی و آرای فقهی مربوط به حوزه عمومی را می‌توان در معرفت‌شناسی شیخ پی گرفت.»
کتاب «انسان به مثابه قاعده‌گذار: تحلیلی معرفت‌شناختی درباب مبانی حکم» در نشر نگاه معاصر منتشر شده است.

ادامه keyboard_arrow_down

پیشنهاد بنوبوک