آواز پر جبرئیل
کتاب «آواز پر جبرئیل» دارای 14 داستان است که همگی بازنویسی از دستنوشتههای شیخ شهاب الدین سهروردی، شیخ اشراق هستند. «ابوتراب خسروی» درباره نوشتهها بیان میکند:«بی آنکه مدعی درک تمثیلات شیخ اشراق باشم، که البته کار من نیست، شاید حاصل خواندههای من از قصههای شیخ تنها کشف و لذت از بارقههای خلاقیتهای ادبی او باشد. منظورم قصههای شیخ است و نه مباحث پیچیده متون عرفانی الهیاتی او، منظورم روایتهای قصه وار شیخ است که نهایتآ منتج به تمثیلهایی میشود مبنی بر توسّع معناها و مفاهیم حکمت عارفانه خاص او که هستی را به پرسش میگیرد.
شیخ در قصهها گاهی پرندهها را موضوع تمثیل قرار میدهد و گاهی شرح و بسط و، به تعبیری، تحلیل کنشهای انسانی را در قالب شخصیتهای آیینی و خصایل انسانی آشکار میکند و من در اینجا، در مقام داستان نویس، علاقهمندم به مضامینی که در فرهنگ ما ریشه دارند. من بر بسط و توسعه داستانی مضامینی از جنس مضامین قصه های شیخ پای میفشرم؛ مضامینی مثل بوف و هدهد و جن و طاووس و غیره که فی الواقع نیمی انسان و نیمی بوف یا نیمی طاووس و نیمی انسان هستند ـبدین دلیل که قالبی حیوانی دارند و اندیشهای انسانی. به تعبیری اندیشهای انسانی گرفتارآمده در قالبی حیوانیاند.»
در بخشی از داستان میخوانیم:
آن دام مثل زره ای بر تنم پیچید و اسیرم کرد، ولی دیگر نیست، احساسش نمی کنم.» مرد سرخ مو می گوید: «شک نکن که هنوز هست ولی از وقتی تنت به آن خو کرده به جسمت بافته شده و ناپیدا شده! وگرنه در همه ی این مدت زره دام بر تنت هست و اسیری! به هر کجا بروی بی این که احساسش کنی با تو خواهد بود، در دامی هستی که تا وقت مرگ با تو خواهد بود.
درباره نویسنده: ابوتراب خسروی ( 1335 ) نویسنده ایرانی
ادامه keyboard_arrow_down