فردای پس از تنهایی

فردای پس از تنهایی
داستان دختری، مانده بر سرِ دوراهیِ عقل و احساس. افسانه نیک‌پور در رمان «فردای پس از تنهایی» ماجرای دختری را روایت کرده است که به واسطه اتفاقی تلخ از خامی گذر می‌کند و در دوراهیِ انتخابی دشوار قرار می‌گیرد. متین، شخصیت اصلی این رمان، دختری نوجوان است که، به دلیل رفتار بدِ خانواده و داشتن پدری سخت‌گیر، از واقعیت به رویا پناه برده و زندگی را به رنگ رمان‌های عاشقانه می‌خواهد و دوست دارد به الگوی این رمان‌ها زندگی کند. متین، با چنین تصوری از زندگی، با مردی که درست او را نمی‌شناسد ازدواج می‌کند و این ازدواج به شکست می‌انجامد. شکست در زندگی زناشویی متین را از دنیای خیالی رمان‌های عاشقانه بیرون می‌کشد و با واقعیت مواجه می‌کند. او، که حالا پخته‌تر شده، باید از میان دو مرد یکی را انتخاب کند؛ یا مرد میانسالی را که در سختی‌ها یار و یاور او بوده و یا مرد جوانی را که بشارتگرِ یک زندگی تازه است. رمان با این سطرها آغاز می‌شود: «فاصله اتوبوس تا ایستگاه چند متر بیشتر نبود، ولی ماشین‌های کوچک و بزرگ چنان در هم گره خورده بودند که به نظر می‌رسید هرگز به ایستگاه نمی‌رسد!
میان جمعیت به هم فشرده مسافران، دختر جوانی نشسته روی یکی از صندلی‌های کنار پنجره، چون کودکی سر به زیر و آرام در خود مچاله شده بود.
جز سربازی که مرز قسمت زنانه اتوبوس، نزدیک صندلی دختر ایستاده بود کسی به چشمان خون‌گرفته و شانه‌های لرزان و گریه بی‌صدایش توجهی نمی‌کرد، حتی خانمی که کنار دستش در حال چرت زدن بود.»
«فردای پس از تنهایی» در انتشارات سخن منتشر شده است.
درباره نویسنده: افسانه نیک‌پور (- 1348)، داستان‌نویس ایرانی.
رتبه گودریدز: 2/50 از 5.