کتاب | علوم انسانی | ادبیات | ادبیات آلمان | آنتیگونه به روایت برتولت برشت و دو داستان دیگر
آنتیگونه به روایت برتولت برشت و دو داستان دیگر شابک: 9786223320385 120 صفحه 130 گرم قطع: پالتوئی نوع جلد: شوميز تیراژ: 500 آنتیگونه روایت برتولت برشت داستان دیگر برتولت برشت آلفرد دوبلین رلف هخهوت محمود حدادی علوم انسانی ادبیات ادبیات آلمان

805,000 ریال 1,150,000 ریال

ناشر: افق

چاپ یکم

کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت و دو داستان» به‌قلم برتولت برشت، آلفرد دُبلین و رُلف هُخهوت
یک نمایشنامه و دو داستان از سه نویسندۀ آلمانی، با الهام از نمایشنامۀ «آنتیگونه» اثر سوفوکل. کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت و دو داستان» ترجمه‌ای‌ست از نمایشنامۀ «آنتیگونه» برتولت برشت و داستان‌های «ساعت ادبیات» آلفرد دُبلین و «آنتیگونۀ برلین» رُلف هُخهوت.
کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت» همچنین با مقدمه و مقاله‌هایی همراه است که امکان درک بهتر نمایشنامه و دو داستان ترجمه و گردآوری شده در این کتاب را فراهم می‌کنند و همچنین با یادداشت‌هایی در معرفی دو داستانی که در این کتاب، در کنار نمایشنامۀ برشت، ترجمه و منتشر شده‌اند.
در کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت» با سه روایت مختلف از یک تراژدی مشهور و بزرگ یونان باستان مواجهیم.

مروری بر کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت»
تراژدی «آنتیگونه» سوفوکل دربارۀ دختری به نام آنتیگونه است که با اینکه فرمان و قانون حکومت او را از دفن برادرش منع کرده، به این کار اقدام و از فرمان حکومت سرپیچی می‌کند. برتولت برشت، آلفرد دُبلین و رُلف هخهوت در نوشته‌هایی که از آن‌ها در کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت» گردآوری و به فارسی ترجمه شده، آنتیگونۀ یونان باستان را از متن سوفوکل به جهان مدرن احضار می‌کنند و روایتی مدرن و امروزی از این تراژدی کهن به دست می‌دهند.
برتولت برشت در نمایشنامۀ «آنتیگونه»، که از او در کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت» ترجمه و منتشر شده است، تراژدی «آنتیگونه» سوفوکل را به‌موازت اواخر جنگ جهانی دوم و یک سال پیش از شکست آلمان هیتلری و پایان این جنگ، روایت می‌کند و قرائتی سیاسی از این تراژدی به دست می‌دهد.
در داستان «ساعت ادبیات» آلفرد دُبلین، از کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت»، مفهوم مرگ در اسطوره برجسته شده و دُبلین «آنتیگونه» سوفوکل را از این منظر روایت کرده است. این داستان درواقع، چنانکه در توضیح ابتدای آن آمده است، پاره‌ای از رمانی از آلفرد دُبلین است.
سومین اثر کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت»، یعنی «آنتیگونۀ برلین» نوشتۀ رُلف هخهوت هم، باز مانند نمایشنامۀ «آنتیگونه» برشت و البته به‌شیوه‌ای متفاوت با برشت، آلمان هیتلری را زمینۀ روایت مدرن تراژدی آنتیگونه قرار می‌دهد. هخهوت در داستان «آنتیگونۀ برلین» داستان تراژدی یونانی «آنتیگونه» را به دوران سیاه سلطۀ نازی‌ها بر آلمان می‌آورد و این تراژدی را، در متن یکی از اعصار تاریکِ تاریخ قرن بیستم، از نو روایت می‌کند.
کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت»، علاوه بر نمایشنامه و دو داستانی که بخش اصلی کتاب را تشکیل می‌دهند، شامل مقدمه‌ای از محمود حدادی، گردآورنده و مترجم نمایشنامه و دو داستان کتاب، و مقاله‌هایی به نام‌های «سوفوکلس و تراژدی آنتیگونه» و «مفهوم تراژدی از دید هُلدرلین» است. همچنین پیش از نمایشنامۀ «آنتیگونه» برتولت برشت در این کتاب، شعری از برشت به نام «آنتیگونه» آمده و پیش از دو داستان کتاب هم توضیحاتی دربارۀ این داستانها درج شده است و این‌ها همه مخاطبان کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت» را در درک بهتر نمایشنامه و داستان‌های این کتاب یاری می‌رسانند.
آنچه می‌خوانید قسمتی از داستان «آنتیگونۀ برلین» رُلف هُخهوت از کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت» است: «یک مورد کذب متهم به او ثابت شده بود. پس مقام قاضی، جناب سرلشکر، روزنۀ امیدی دید مگر بتواند این دختر را نجات بدهد. آنه گفته بود برادرش، یا به تصحیح هربارۀ مقام دادستان "آن اعدامی"، را درجا بعد از حملۀ هوایی، بدون کمک غیر از تالار مؤسسۀ کالبدشناسی درآورده و به گورستان اِینوالیدِن برده است. در واقع هم یک گاری‌دستی به‌علاوۀ یک بیل از انباری دانشگاه فریدریش ویلهلم به سرقت رفته بود. وانگهی آن شب هم مثل همه‌شب، بعد از حمله‌های هوایی، نیروهای آتش‌نشانی، جوانانِ سازمانِ هیتلری و گروهی سرباز قربانیان را از زیر آوارها بیرون آورده و در سالن ورزشگاه‌ها یا در طول خیابان اصلیِ گورستان کنار هم خوابانده بودند.
اما دو گورکن با شرحی کامل و رسمی که شاخص این شغل است، مگر اینکه در دوران مرگ‌های توده‌وار خودنمایی بود و درازنفسی، شهادت داده بودند میان آن دویست‌وهشتاد پیکر سوخته یا خفه‌شده، که تا پایانِ کارِ ثبت اسم‌هاشان بر سطحی از کاغذی چروک زیر درخت‌ها ردیف خوابانده‌شان بودند، جسد جوانی که رویش تنها تکه‌ای برزنت باشد، آری چنین جنازه‌ای، قطعاً ندیده‌اند و گفتۀ این دو سندیت داشت. این دو – همچنان در شرح هر جزء دقیق – گواهی داده بودند آن پنجاه‌ویک کشته را، که هویتشان معلوم شده بود یا که خویشاوندان از پی‌شان آمده بودند، یکایک به‌دست خود در یک گور جمعی خوابانده بودند، در یک گور اشتراکی.
عنوان "گور جمعی" ممنوع بود. دستگاه حکومتیِ رایش اجساد کشتگان گورهای اشتراکی را با آیینی تمام به خاک می‌سپرد: روحانیانی از هر دو کیش و خطیبی صاحب‌نام از حزب هر بار حضور می‌یافتند و جز این، گروهانِ موسیقی و جوخه‌ای پرچم‌دار هم.
یک دادیارِ دادگاهِ جرایم جنگی، دریاداری پدربزرگ‌وار مهربان، وانگهی تنها فردی که در برهوتِ این تالار ترسی در دل نداشت، از توصیف مراسم آیینی این خاک‌سپاری تا آنجا متأثر شده بود که از روی خیرخواهی به متهم توصیه کرد کوتاه بیاید و حقیقت امر را، در باب محل اختفای برادرش، بگوید: شکستنِ حرمتِ یک گور اشتراکی با دفن جنازۀ افسری که این دادگاه محکومش کرده بود، متأسفانه، بار جرم را سنگین‌تر می‌کرد.
دادیار پیر با تکرارِ دوباره و صادقانۀ "متأسفانه" بر هشدارش تأکید کرده بود، اما آنه، درهم‌شکسته و خسته، بر سر دروغ خود ماند...».

دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت»
کتاب «آنتیگونه به‌روایت برتولت برشت»، به گردآوری و ترجمۀ محمود حدادی و همراه با مقدمه‌ای از او، در نشر افق منتشر شده است.
محمود حدادی، متولد 1326 در قزوین، از مترجمان مطرح ادبیات آلمانی‌زبان است. او ترجمۀ برخی از مهمترین آثار کلاسیک و نیز کلاسیک‌های مدرن ادبیات آلمانی‌زبان را در کارنامۀ کاری خود دارد.
حدادی استادیار گروه زبان و ادبیات آلمانی دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی و دارای فوق لیسانس ادبیات آلمانی از دانشگاه آزاد برلین است. از جمله ترجمه‌های او می‌توان به کتاب‌های «دیوان غربی – شرقی»، «فاؤست»، «رنج‌های ورتر جوان»، «مرگ در ونیز»، «میشائیل کلهاس» و ««فرشتۀ آبی» اشاره کرد.

ادامه keyboard_arrow_down