کتاب | علوم انسانی | ادبیات | داستان ایرانی | آخرین رویای فروغ
آخرین رویای فروغ شابک: 9786002294456 160 صفحه 162 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 500 آخرین رویای فروغ سیامک گلشیری علوم انسانی ادبیات داستان ایرانی

1,190,000 ریال 1,400,000 ریال

ناشر: چشمه

چاپ دهم

آخرین رؤیای فروغ
زنی میان‌سال به نام فروغ به ویلایی در شمال رفته و آنجا ناگهان به دلیلی نامعلوم حافظه‌اش را از دست داده است. فراموشی فروغ فرزندانش را در ویلای شمال دور او گرد می‌آورد و از این طریق رازی برملا می‌شود. رمان آخرین رؤیای فروغ، نوشته سیامک گلشیری، حول محور چنین موقعیت و واقعه‌ای شکل گرفته است. داستان در ویلا اتفاق می‌‌افتد و بار اصلی آن بر دوش دیالوگ‌هایی است که بین شخصیت‌ها رد و بدل می‌شود. در بخشی از این رمان می‌خوانید: «وقتی پیچیدم توی کوچه، گفت: "نباید می‌آوردنش شمال."
منتظر این حرف بودم. گفتم: "خودش خواسته بود. دست من و تو نبود. خودش خواسته بود. می‌فهمی دارم چی می‌گم؟"
داشتم خیلی آهسته می‌راندم. نگاهم به دیوار ویلایی بود که از جلوش رد می‌شدیم. می‌خواستم همین جا توی ماشین قضیه را تمام کنیم. دوست نداشتم بیشتر از این کش پیدا کند. آذر گفت: "خودش هم که می‌خواست، نباید می‌آوردنش. اگه یه ذره عقل توی کله‌هاشون بود، نباید قبول می‌کردن با این حال بیارنش این‌جا."
همان جا وسط آن کوچه‌ی تاریک زدم روی ترمز. تقریباً تمام چراغ‌های تیرهای برق سوخته بود. گفتم: "تو هنوز مادرتو نمی‌شناسی؟ هر کاری بخواد می‌کنه، هیچ‌کس هم نمی‌تونه جلوشو بگیره."
"با اون حالش..."
"با همون حالش هر کاری خواسته کرده. نباید بری اون‌جا. اون‌ها خودشون به اندازه‌ی کافی اعصاب‌شون داغون هست.»
زل زده بود توی چشم‌هایم. بعد گفت: "چرا وایسادی؟"
زدم توی دنده و حرکت کردم. گفتم: "ببین اون پلاک چنده؟"»
رمان آخرین رؤیای فروغ در نشر چشمه منتشر شده است.
دربارة نویسنده: سیامک گلشیری (- 1347)، داستان‌نویس و مترجم ایرانی.
رتبه گودریدز: 2/63 از 5.

ادامه keyboard_arrow_down