تصرف عدوانی

کتاب «تصرف عدوانی» نوشته «لنا آندرشون»
کتاب «تصرف عدوانی» نوشته «لنا آندرشون» داستانی درباره امیدی پوچ و واهی است. امیدی هرگز زندگی شخصیت را روشن نمی‌کند. آیا انسان‌ها می‌توانند در انتخاب عشق واقع بین و صریح باشند؟ تصمیم گیری‌های آدم‌ها تا چه اندازه بر هویت آنها اثر گذار است؟ «لنا آندرشون» داستانش را با نشان دادن جریان‌های مربوط به روشنفکری پیش می‌برد. در واقع نویسنده در داستان «تصرف عدوانی» به موضوع زبان نگاه ویژه‌ای دارد. آندرشون با کنار هم قرار دادن زبان واقعیت و پیچیدگی‌های ذهنی انسان داستان را پیش می‌برد. اینکه چقدر ما انسان‌ها در زندگی با زبان درگیر هستیم. برداشت‌های غیر معمول و شخصی در تفسیر کلمات تا چه اندازه درانسان اثر گذارند. همچنین داستان نشان می‌دهد که؛ کلمه‌ها و زبان با اثراتش بر شخصیت چگونه توانسته مسیر زندگی او را تغییر ‌دهد. داستان «تصرف عدوانی» شخصیت مرد را قضاوت نمی‌کند. او را محکوم هم نمی‌کند. اما به رابطه زن با تفسیرش از زبان اهمیت می‌دهد. یعنی آنچه زن با آن درگیر می‌شود و منتظر می‌ماند را در واقع برداشت و تفسیر خودش از موقعیت است. امیدی از طرف مرد نشان داده می‌شود اما شخصیت زن در پی آن است و منتظر می‌ماند. این مساله ساختار غیر قابل اعتماد زبان را هم بیان می‌کند. موضوع پیچیده‌ای که چالش برانگیز است. لنا آندرشون در قسمتی از کتاب درباره کلمه‌ها و نقش زبان آورده است: «کلمه‌ها می‌توانند مثل خاکستر سبک و سوخته باشند؛ مثل خاکستر راحت و سبک پراکنده شوند، بی‌هدف بچرخند و هر جایی سقوط کنند. کلمه‌ها سنگ بنای ماندگار و نقطه ثِقل حقایق و معانی نیستند، آ‌ن‌ها می‌توانند فقط صداهایی باشند که مردم با آن‌ها سکوت را پر می‌کنند.»
قابل ذکر است: در سال 2013 داستان «تصرف عدوانی» برنده جایزه« آگوست» شد. همچنین از طرف روزنامه‌های ادبی سوئد هم توانست جایزه «اسوندسکا داگبلادت» را دریافت کند.

مروری بر کتاب «تصرف عدوانی»
داستان «تصرف عدوانی» از زنی می‌گوید که عاشق مرد هنرمندی شده، اما این عشق زن را درهم می‌کوبد. شخصیت زن عاشق داستان روزنامه‌نگار است و مقاله‌هایی هم می‌نویسد. شخصیت مرد هم مستندساز است و نگاه متفاوتی به پیرامونش دارد.او به مواردی مانند سیاست، اقتصاد، فلسفه و انقلاب اهمیت می‌دهد و درباره آنها صحبت می‌کند.
«استر نیلسون» زنی 31 ساله شاعر و مقاله‌نویس است. او به سخنرانی درباره یک هنرمند دعوت می‌شود. هنرمندی شناخته شده که «هوگو راسک» نام دارد. استر با دیدن هوگو و صحبت هایش عاشقش می‌شود. طوریکه حس می‌کند تنها کسی است که او را می‌تواند درک کند. استر با مرد هنرمند بسیار صحبت می‌کند و این صحبت‌ها سبب می‌شود او تصمیم مهمی بگیرد. او به هوگو دلبسته است و می‌خواهد همیشه با او باشد. اما در گذر داستان متوجه می‌شویم که متاسفانه مرد نه عشقی به او نثار می‌کند و نه از او می‌خواهد که ترکش کند. با همه اینها استر حس می‌کند اتفاق خوبی خواهد افتاد. امیدی واهی در استر ایجاد شده و برداشت‌هایی دارد. بنابراین همچنان در این عشق مخرب می‌ماند. او مدام در پی نور امید در این رابطه است. آنقدر منتظر این نور امید می‌ماند که تمام هویتش دچار از هم گسیختگی می‌شود. در جمله‌ای ا زداستان اینچنین آمده است: «امید را باید با گرسنگی کشت تا حیوان میزبانش را گمراه و گیج نکند. امید را فقط به کمک بی‌رحمی روشن می‌توان کشت. امید ستمگر است، چون دست و پا را می‌بندد و زنجیر می‌کند.»

درباره نویسنده کتاب «تصرف عدوانی»
لنا کریستین آندرشون نویسنده و خبرنگار سوئدی است. او در سال 1970 به دنیا آمد و دوران کودکی‌اش را در حومه استکلهم گذراند. تحصیلات آندرشون زبان انگلیسی، علوم سیاسی و زبان آلمانی در استکلهم بوده است. شروع فعالیت آندرشون ابتدا در روزنامه ورزشی به عنوان روزنامه‌نگار بود. همچنین آندرشون برای روزنامه‌های دیگر سوئد نیز مقاله و نقد ادبی می‌نوشت.او در سال 1999 اولین رمانش را با نام « آن موقع خوب بود؟» منتشر کرد. از دیگر کتاب‌های «لنا کریستین آندرشون» می‌توان به «بازی نهایی» و «بدون مسئولیت شخصی» اشاره کرد. کتاب «تصرف عدوانی» ششمین رمان نویسنده، در سال 2013 نوشته شده است.

درباره ترجمه فارسی کتاب «تصرف عدوانی»
کتاب «تصرف عدوانی» توسط «سعید مقدم» به فارسی ترجمه شده است. انتشارات مرکز کتاب را برای علاقه‌مندان منتشر کرده است.