آخرین گرگ شابک: 9786004055857 110 صفحه 347 گرم قطع: رقعی نوع جلد: گالينگور تیراژ: 550 آخرین لاسلو کراسنا هورکای نیکزاد نورپناه علوم انسانی ادبیات سایر کشورهای اروپا

1,260,000 ریال 1,800,000 ریال

ناشر: ثالث

چاپ سوم

کتاب «آخرین گرگ» اثر لاسلو کراسناهورکای
اگر طنز سیاه را دوست دارید، اگر دغدغه‌های زیست‌بومی دارید و نگران کُشتار حیوانات وحشی هستید و نیز اگر به قصه‌هایی علاقمندید که از وحشت‌ها، کابوس‌ها و غرابت‌های زندگی می‌گویند، کتاب «آخرین گرگ» کتابی بابِ طبع شماست.
کتاب «آخرین گرگ» ترجمۀ دو قصۀ بلند از لاسلو کراسناهورکای است؛ دو قصه به نام‌های «آخرین گرگ»، که نامش روی کتاب گذاشته شده است، و «هرمان».
دو قصۀ ترجمه‌شده و گردآمده در کتاب «آخرین گرگ»، در عین اینکه هرکدام قصه‌هایی مستقل و جدا از یکدیگرند و با فاصلۀ زمانی زیادی از هم نوشته شده‌اند، شباهت‌ها و وجوه مشترکی با یکدیگر دارند. در هر دو قصه صحبت از مأموریتی‌ست و در هر دو قصه پای شکار حیوانات وحشی در میان است و نیز هر دو قصه حال‌وهوایی غریب و وهمناک و کابوس‌وار و مالیخولیایی دارند که خاص آثار لاسلو کراسناهورکای است و به این‌ها باید طنز سیاه کراسناهورکای را نیز اضافه کرد.

مروری بر کتاب «آخرین گرگ»
کتاب «آخرین گرگ»، چنانکه گفته شد، از دو قصه تشکیل شده است. قصۀ «آخرین گرگ»، که قصۀ اول کتاب است، ماجرای یک استاد فلسفۀ مأیوس و به آخر خط رسیده است که روزگاری چیزهایی نوشته و کارش آن‌چنان نگرفته و حالا هم معتقد است که چیزی به نام فلسفه وجود ندارد و تفکر و فلسفه‌ورزی و نوشتن، کارهایی بیهوده‌اند. پاتوق این استاد فلسفه، که در قصه به نام پروفسور از او اسم برده می‌شود، کافه‌ای در محله‌ای کثیف در برلین است. صاحب کافه مردی مَجار است و پروفسور در کافه می‌نشیند و برای او وراجی می‌کند. او برای کافه‌چیِ مجار ماجرای مأموریتی غریب را نقل می‌کند؛ مأموریت به منطقه‌ای محروم و پرت و فقیرنشین و خشک و بیابانی در اسپانیا برای نوشتن درباره این منطقه، تا بلکه منطقه رونق بگیرد و توسعه یابد و آباد شود. پروفسور متعجب است که چرا از او درخواست نوشتن درباره چنین چیزی را کرده‌اند. او دیگر در این عوالم نیست و احساس می‌کند با کسی دیگر یا با خودِ گذشته‌اش اشتباهش گرفته‌اند. اما بعد از ردّ‌وبدل‌کردن ایمیل‌هایی با بنیادی که از او برای انجام این کار دعوت کرده است، مطمئن می‌شود که اشتباهی رخ نداده است. پروفسور پولی در بساط ندارد و رقم چشمگیری که برای انجام این مأموریت به او پیشنهاد شده، او را به قبول مأموریت ترغیب می‌کند و سرانجام عازم اسپانیا می‌شود و به جایی می‌رود که باید درباره‌اش بنویسد. اما پروفسور واقعاً ایده‌ای در سر ندارد و دوست دارد به بنیادی که از او دعوت کرده است بگوید که چیزی برای نوشتن ندارد. لطف و خوش‌مشربی میزبانانش اما به‌حدی‌ست که او را در رودربایستی قرار داده است. از طرفی پای ماجرایی تازه نیز به داستان باز می‌شود. پروفسور درباره منطقه‌ای که قرار است از آن بنویسد مطالعاتی کرده است. در یک نوشتۀ علمی راجع به آن منطقه، به زبانی شاعرانه که با یک مقالۀ علمی تناسب ندارد، از مرگ آخرین گرگ سخن رفته است. این «آخرین گرگ» ذهن پروفسور را به خود مشغول می‌کند و موضوع را با بنیاد مطرح می‌کند و قضیۀ «آخرین گرگ» و شکار این حیوان کم‌کم در قصه عمده می‌شود و قصه ابعاد دیگری می‌یابد.
قصۀ دوم کتاب «آخرین گرگ»، با عنوان «هرمان»، نیز قصه‌ای‌ست درباره کشتن حیوانات وحشی. این قصه درباره یک تله‌گذار پیرِ کارکُشته است که به مأموریتی فراخوانده می‌شود؛ مأموریت پاکسازی یک جنگل از حیوانات وحشی. شخصیت اصلی قصه مأموریتش را به‌خوبی پیش می‌برد اما به‌تدریج برنامه‌اش را تغییر می‌دهد و تصمیمی دیگر می‌گیرد. قصۀ «هرمان» از دو بخش تشکیل شده و از دو منظر روایت می‌شود.
در هر دو قصۀ کتاب «آخرین گرگ» نوعی خشونت و بدویت به چشم می‌خورد؛ خشونت و بدویتی پنهان در پسِ زندگی مدرن. کراسناهورکای با طنزی سیاه و نقادانه به مسائلی نظیر توسعه و تمدن می‌نگرد و کابوس‌ و وحشت حاکم بر زندگی انسان مدرن را به نمایش می‌گذارد و ویرانی خشونت‌بارِ زیست‌بوم را، که خود نمودی از توحش است، به تصویر می‌کشد.

درباره لاسلو کراسناهورکای، نویسنده کتاب «آخرین گرگ»
لاسلو کراسناهورکای (László Krasznahorkai)، متولد 1954، داستان‌نویس، فیلمنامه‌نویس و جُستارنویس مجارستانی است. او را بیشتر با فرانتس کافکا و ساموئل بکت مقایسه کرده‌اند. مالیخولیا، وحشت، خشونت و حال‌وهوای ضدّ آرمان‌شهری از ویژگی‌های اصلی آثار لاسلو کراسناهورکای است. سوزان سانتاگ در وصف کراسناهورکای او را استاد آخرالزمان و نویسنده‌ای می‌نامد که به نیکلای گوگول و هرمان ملویل پهلو می‌زند.
لاسلو کراسناهورکای به خاطر آثارش جوایز متعددی گرفته است که از آن جمله می‌توان به جایزه من بوکر در سال 2015 اشاره کرد. در بیانیۀ هیئت داوران جایزه من بوکر در وصف او و آثارش آمده است: «نویسنده‌ای با تخیلی غریب و بیانی نافذ که تاروپود واقعیتِ امروزی زندگی را نشانمان می‌دهد؛ با خلق تصاویری که همزمان وحشتناکند و عجیب، طنز بعضاً حال بهم‌زنی دارند و در عین حال تا سرحد فروپاشی زیبا هستند... آثاری بی‌نظیر، محصول تخیلی عمیق.»
از آثار کراسناهورکای می‌توان به «تانگوی شیطان» و «ملانکولی مقاومت» اشاره کرد. براساس رمان «تانگوی شیطان» او در سال 1994 فیلمی به‌کارگردانی بلا تار ساخته شده است.

درباره ترجمۀ فارسی کتاب «آخرین گرگ»
کتاب «آخرین گرگ» با ترجمۀ نیکزاد نورپناه در نشر ثالث منتشر شده است. نیکزاد نورپناه، متولد 1360، وبلاگ‌نویس، مترجم و داستان‌نویس ایرانی است. از او یک رمان به نام «ناپدید شدن» منتشر شده است. نورپناه، علاوه بر دو قصۀ کتاب «آخرین گرگ»، کتاب «حیوان درون» را نیز از لاسلو کراسناهورکای به فارسی ترجمه کرده است.

رتبۀ کتاب «آخرین گرگ» در گودریدز: 3.99 از 5.

ادامه keyboard_arrow_down

از همین مترجم