کتاب | علوم انسانی | ادبیات | ادبیات ترکیه | پله پله تنهایی
پله پله تنهایی شابک: 9786225696105 198 صفحه 165 گرم قطع: جيبی نوع جلد: شوميز تیراژ: 750 تنهایی سرای شاهینر مژده الفت علوم انسانی ادبیات ادبیات ترکیه

665,000 ریال 950,000 ریال

ناشر: برج

چاپ یکم

رمان «پله‌پله تنهایی» نوشتۀ سِرای شاهینر
داستانِ تنهایان و فراموش‌شدگان. رمان «پله‌پله‌ تنهایی»، با عنوان اصلی Kul، رمانی است دربارۀ گمنامان و فرودستانی که صدایشان معمولاً ناشنیده می‌ماند و بارِ دردها و غم‌ها و رنج‌هایشان را به‌تنهایی و در سکوت به دوش می‌کشند.
رمان «پله‌پله تنهایی» روایتی است از رنج زنان، به‌ویژه زنان طبقۀ فرودست، در نظام مردسالار. سِرای شاهینر در این رمان، با طنزی تلخ و کنایی، از زنانی که از جانب شوهرانشان تحقیر می‌شوند و مورد بی‌مهری و بی‌اعتنایی قرار می‌گیرند و از فقر فرهنگی و نابسامانی‌های اجتماعی می‌نویسد.
رمان «پله‌پله تنهایی» همچنین رمانی‌ست دربارۀ فرهنگ و باورها و سبک زندگی قشرهای گوناگون مردم در ترکیۀ معاصر و به‌ویژه در استانبول. در این رمان، تقابل و نیز درآمیختگی سنت و مدرنیسم در ترکیه نیز به تصویر کشیده شده است.
متن اصلی رمان «پله‌پله تنهایی» اولین بار در سال 2017 منتشر شده است. این رمان از آثار تحسین شدۀ سرای شاهینر است و او، به‌خاطر آن، جایزۀ ادبی اورهان کمال را گرفته است.
رمان «پله‌پله تنهایی» دستمایۀ اقتباسی تئاتری نیز قرار گرفته است.

مروری بر رمان «پله‌پله تنهایی»
شخصیت اصلی رمان «پله‌پله تنهایی» زنی نظافتچی به نام مرجان است که کارش تمیز کردن خانه‌هاست. مرجان بچه‌دار نمی‌شود و در حسرت داشتن بچه است. شوهرش هم، مردی معتاد و تنبل و بیکاره، مدتی‌ست که گذاشته و رفته و معلوم نیست کجاست. مرجان تنهاست و چشم‌انتظار که شوهرش برگردد. او به انواع دستاویزها، از جمله به فالگیر، متوسل می‌شود تا بلکه بفهمد که شوهرش کجاست و بتواند او را پیدا کند.
رمان «پله‌پله تنهایی» از زاویۀ دید سوم‌شخصی روایت می‌شود که در زندگی مرجان و در خلوت و تنهایی و به درونِ او سرک می‌کشد و درعین‌حال گویی از او فاصله دارد و مرجان را، همچون یک کِیسِ تحقیقاتی، زیر ذره‌بین گذاشته است.
لحن روایت رمان «پله‌پله تنهایی» لحنی طنزآمیز و کنایی است و همین لحن، از افتادنِ رمان به دام سانتی‌مانتالیسم سطحی، حینِ ترسیم تلخکامی‌های شخصیت اصلی قصه و تلخی‌های جامعه، جلوگیری کرده است و کمک کرده که نویسنده فاصلۀ نقادانه‌اش را از موضوع رمان حفظ کند.
سرای شاهینر در رمان «پله‌پله تنهایی»، ضمن ارائۀ تصویری جزئی‌نگرانه از شخصیت اصلی رمان و زندگی و رؤیاها و امیدها و آرزوها و حسرت‌ها و کمبودها و باورها و علایق و دلبستگی‌ها و سرگرمی‌های او، ما را در جامعۀ استانبول و مکان‌های گوناگون این شهر می‌گرداند و استانبول امروز را، با تنوع آدم‌ها و مکان‌هایش، با نگاهی واقع‌بینانه و نقادانه، به تصویر می‌کشد.
ساخت‌وساز و تخریب و بازسازی ساختمان‌ها، زیست سنتی و زیست مدرن در ترکیۀ امروز و جلوه‌ها و مظاهر گوناگون این دو نوع زیستِ متفاوت و نیز برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی و تقابل فانتزی‌های این برنامه‌ها و فیلم‌ها با واقعیت، از جمله موضوعاتی هستند که در رمان «پله‌پله تنهایی» به آن‌ها پرداخته شده است.
در بخشی از رمان «پله‌پله تنهایی» می‌خوانید: «مرجان هنوز هم منتظر بود. با تمام ترانه‌های حزن‌آلود کانال‌های موزیک تلویزیون و رادیو گریه می‌کرد. "یارم، رفتی و هفت سال گذشت، نهال‌های باغچه‌ات به میوه نشست."
او و زنان توی فیلم‌ها به انتظار شوهرانشان می‌نشستند. تورکان شورکای در انتظار کدیر اینانیر بود، فیلیز آکین در انتظار کارتال تیبت، هولیا کُچیییت در انتظار ادیز هون. مرجان هم در انتظار شوهر بی‌سروپایش. چشم‌به‌راهی خانم‌های توی فیلم‌ها چقدر شیرین و زیباست. زمان در زندگی آن‌ها به‌سرعت جاری است. درست مثل نخ قرقره‌ای که مرجان در مسیر کلیسای آیایورگی در دست داشت. تازه در یک چشم‌به‌هم‌زدن موهایشان هم سفید می‌شود. اما ثانیه‌های انتظار مرجان آن‌قدر با او می‌مانند که اگر هریک از ثانیه‌ها را در خیابان ببیند، همچون یک آشنای قدیمی می‌شناسدش!
بعد از نذر خروس در مسجد سُمبُل‌افندی، یک خروس دیگر هم نذر کرده بود. اما شوهرش برنگشته بود. جشن عروسی پایان سال برای شرکت‌کنندگان در مسابقه‌ی ازدواج برگزار شده بود. اما شوهر مرجان برنگشته بود. پروژه‌ی نوسازی کلان‌شهر پیشرفت کرده بود و ساختمان‌های بسیاری در ساماتیا تخریب و بازسازی شده بودند و به همان تعداد هم تابلوی "این بنا در دست بازسازی است" روی ساختمان‌ها نصب شده بود اما شوهر مرجان برنگشته بود. با تخریب و بازسازی خانه‌ها تعداد زنانی با سرووضع مرجان در کوچه‌وخیابان کم شده بود اما شوهر مرجان برنگشته بود. مسجد سُمبُل‌افندی هم در دست تعمیر بود. مرجان به‌جای دعاخواندن جلوی اتاقک چوبی و در کنار دو درختِ درهم‌پیچیده، جلوی تابلوی فلزی مسجد دعا می‌خواند اما شوهرش برنگشته بود.»

دربارۀ سِرای شاهینر، نویسندۀ رمان «پله‌پله تنهایی»
سِرای شاهینر (Seray Şahiner)، متولد 1984، داستان‌نویس و روزنامه‌نگار اهل ترکیه است. او دارای لیسانس روزنامه‌نگاری و فوق لیسانس سینماست.
داستان‌های شاهینر، قصه‌هایی طنزآمیز با محوریت زنان است. بسیاری از آثار او دستمایۀ اقتباس‌های تئاتری قرار گرفته‌اند که رمان «پله‌پله تنهایی» نیز، چنانکه پیش‌تر اشاره شد، از آن جمله است.
شاهینر از دوران دانشجویی و از همان سالِ اول دانشگاه، به روزنامه‌نگاری می‌پرداخت و بعدها نیز به این کار ادامه داد. تجربۀ زیاد او در گزارشگری و روزنامه‌نگاری بر سبک داستان‌هایش هم تأثیر گذاشته است.
از دیگر آثار داستانی سِرای شاهینر می‌توان به مجموعه داستان «خانم‌ها توجه!» و رمان «آنتابوس» اشاره کرد.
از شاهینر کتابی غیرداستانی هم، با عنوان «پَرِش از تبلیغات»، منتشر شده که شامل منتخبی از نوشته‌های مطبوعاتی اوست.

دربارۀ ترجمۀ فارسی رمان «پله‌پله تنهایی»
رمان «پله‌پله تنهایی» با ترجمۀ مژده الفت در نشر برج منتشر شده است. عنوان اصلی این رمان، Kul، در فارسی به‌معنای «بنده» است اما، چنانکه در ابتدای ترجمۀ مژده الفت از این رمان توضیح داده شده، در این ترجمه، با هماهنگی نویسنده، عنوان رمان به «پله‌پله تنهایی» تغییر کرده است.
مژده اُلفت، متولد 1345 در تهران، مترجم و داستان‌نویس ایرانی است. از ترجمه‌های او می‌توان به کتاب‌های «طرز تهیه‌ی تنهایی در آشپزخانه‌ی عشق»، «خانه‌ی خاموش»، «زنی با موهای قرمز»، «نازلی و شهرش استانبول» و «دیگران» و از آثار داستانی‌اش می‌توان به کتاب‌های «فرشته از تهران» و «برسد به دست گمشده‌ها» اشاره کرد.
از رمان «پله‌پله تنهایی» ترجمۀ فارسی دیگری هم، با عنوان «مرجان (بنده)»، منتشر شده که مترجم آن مریم صادق‌زاده و ناشرش نشر شورآفرین است.

ادامه keyboard_arrow_down