کتاب | علوم انسانی | ادبیات | ادبیات فرانسه | کیمیا دختر مولانا
کیمیا دختر مولانا شابک: 9786002535900 328 صفحه 284 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 770 کیمیا دختر مولانا موریل مافروی یاسین عبدی علوم انسانی ادبیات ادبیات فرانسه

1,462,500 ریال 1,950,000 ریال

ناشر: کتاب پارسه

چاپ دوم

رمان کیمیا دختر مولانا، ماجرای عشق شمس تبریزی به دخترخوانده مولاناست. رخدادهای سفر معنوی و عشقی که عطرش در کوچه‌های قونیه پراکنده شده است.
در بخشی از کتاب کیمیا دختر مولانا می‌خوانید:
رفته‌رفته شیب راه بیشتر و کوهپایه‌ها نمایان‌تر و در همان حال نیز فراوانی و تراکم درختان جنگل کمتر می‌شد. بر سر راهش بوته‌های گونی بود که خارهای آن به قفطانش می‌چسبید. چوب و هیزم‌های خشکی را که جمع کرده و در طول راه روی سرش نهاده بود زمین گذاشت و نفسی تازه کرد. چه‌بسا بهتر آن بود که موقع رسیدن به دوراهی منتظر آشیل می‌ماند. حسی به او می‌گفت که راه باریک‌تر را در پیش گیرد، اما سردرگم بود و نمی‌دانست آیا آشیل نیز از همین راه خواهد آمد یا اینکه از راه دیگر می‌رود؟
دوباره به میان جنگل و انبوه درختان بازگشت و پس از کمی راه رفتن به تپه‌ای بلند رسید. روی تپه ایستاد و همچون عقابی بلندپرواز انبوه درختان و جنگل نزدیک روستا را می‌نگریست که عاشقانه سر بر آستان راز و نیاز هم گذارده بودند... با خودش گفت: آیا در انتظار آشیل ماندن کار عاقلانه‌ای است؟ یا اینکه نباید منتظرش بماند؟!
چند روز پیش، مادرش با حالتی نیمه‌جدی و نیمه‌خنده (و شوخی) به وی گفته بود: هفت سالت شده و باید کم‌کم عاقل شوی و رفتار عاقلانه‌ای داشته باشی!
کیمیا به خوبی می‌دانست که منظور مادرش همان حالت‌های «خلسه‌گونه» اوست که در آن‌ها زمان و مکان دیگر برایش معنا و مفهومی ندارد. پیش‌تر چندبار این حالت‌ها را تجربه کرده بود. او همچنان که نمی‌توانست چنین حالت‌هایی را پیش‌بینی کند، نمی‌دانست بر او نیز چه می‌گذرد، پس چگونه مادرش از وی می‌خواست که عاقل باشد یا رفتار عاقلانه‌ای داشته باشد؟

ادامه keyboard_arrow_down