ماهیگیران
داستان برادرانی که با منتقلشدن پدرشان برای کار به شهری دیگر، سیر طبیعی زندگیشان دگرگون میشود. برادران بعد از رفتن پدر به ماهیگیری میروند و نزدیک رودخانه پیشگویی دیوانه را میبینند که سرنوشتی مرگبار را برای یکی از آنها پیشگویی میکند. او میگوید که یکی از این برادران به دست ماهیگیری کشته میشود. چیگوزی اوبیوما در رمان «ماهیگیران» داستانی را روایت کرده است که زمینه رویدادهای آن نیجریه دهه 90 میلادی است. «ماهیگیران» نمونهای از ادبیات مدرن افریقا و داستانی است که ما را با خود به قلب این سرزمین میبرد و افریقا را از دریچه تخیل نویسندهای مدرن که پیشینه فرهنگ و ادبیات و تاریخ سرزمین خود را هم خوب میشناسد مقابل چشمانمان قرار میدهد. در بخشی از این رمان میخوانید: «بزرگترین بچههای گروهمان، یعنی سولومون، آیکنا و بوجا، لباسهای کثیف ماهیگیریشان را میپوشیدند. بعد از آن نزدیک رودخانه میایستادند و قلابهایشان را از بالا در آب میانداختند و قلاب طعمهدار درون آب ناپدید میشد. آنها به سبک مردان زمانهای بسیار قدیم، که رودخانه را از روی سرچشمه آن میشناختند ماهیگیری میکردند، ولی بیشتر اوقات تعداد اندکی ماهی اسمِلت که به اندازه کف دست بود یا ماهیهای قهوهایرنگی که گرفتنشان بسیار سخت بود و به ندرت هم ماهی تیلاپیا میگرفتند. بقیه ما بچهقورباغهها را در قوطی نوشابه جمع میکردیم. من عاشق بچهقورباغهها بودم، بدنهای ریز و سرهای بیش از اندازه بزرگ و تقریباً بیریختشان، انگار که مدل کوچکشده والها بودند...»
«ماهیگیران» با ترجمه میثاق خلج در نشر چترنگ منتشر شده است.
درباره نویسنده: چیگوزی اوبیوما (- 1986)، داستاننویس، شاعر و ناداستاننویسِ اهل نیجریه.
ادامه keyboard_arrow_down