طبل حلبی شابک: 9789644481666 800 صفحه 983 گرم قطع: رقعی نوع جلد: گالينگور تیراژ: 1650 حلبی گونترگراس سروش حبیبی علوم انسانی ادبیات ادبیات آلمان

5,200,000 ریال 6,500,000 ریال

ناشر: نیلوفر

چاپ دوازدهم

کتاب «طبل حلبی» اثر گونتر گراس
تاریخ به‌روایت تخیلِ بازیگوش و بی‌حدومرزِ نویسنده‌ای چیره‌دست. کتاب «طبل حلبی»، با عنوان اصلی Die Blechtrommel، بخش اول از سه‌گانه‌ای از گونتر گراس، موسوم به «سه‌گانۀ دانتزیگ»، است؛ سه‌گانه‌ای که دو کتاب دیگر آن، رمان‌های «موش و گربه» و «سال‌های سگ» هستند.
کتاب «طبل حلبی» از مهمترین و معروف‌ترین آثار گونتر گراس و یکی از آثار شاخص رئالیسم جادویی اروپایی است. گونتر گراس در کتاب «طبل حلبی» عناصر خیالی را از عالم افسانه و فانتزی و رؤیا چنان وارد واقعیت می‌کند که آنها را به عنوان بخشی از واقعیتِ جهانِ ساخته و پرداختۀ نویسنده باور می‌کنیم.
کتاب «طبل حلبی» آمیزه‌ای از وحشت و کمدی است. گراس در این رمان، با طنزی سیاه، ناگفته‌های یک تاریخ پرآشوب و هولناک و تلخ را روایت می‌کند و مردم عادی و فراموش‌شدگان این تاریخ را به صحنۀ رمان احضار می‌کند.
کتاب «طبل حلبی» تصویری گروتسک از اروپای درگیرِ جنگ جهانی دوم و سال‌های قبل و بعد از این جنگ است. این رمان اولین بار در سال 1959 منتشر شد.
براساس کتاب «طبل حلبی» در سال 1979 فیلمی به‌کارگردانی فولکر شلوندورف ساخته شد که جایزة نخل طلای کن و اسکار بهترین فیلم خارجی را گرفت.

مروری بر کتاب «طبل حلبی»
شخصیت اصلی کتاب «طبل حلبی» پسری غیرعادی به نام اسکار است که وقتی در سه‌سالگی می‌شنود که پدرش می‌خواهد او هم در آینده شغل او را ادامه دهد و مغازه‌دار شود، تصمیم می‌گیرد هرگز بزرگ نشود و همیشه سه‌ساله بماند تا مجبور نشود تن به کسب‌وکار بدهد. بنابراین جسم او در سه‌سالگی می‌ماند اما فکرش رشد می‌کند. این تناقض را هیچ‌کس درنمی‌یابد و همین عاملی است تا شخصیت اصلی کتاب «طبل حلبی» بازیگوشانه و با شوری شیطانی، به همه‌جا سرک بکشد و سرنوشتش با تاریخ اروپای دوران جنگ جهانی اول و قدرت گرفتن نازیسم در آلمان گره بخورد و ما را با خود به میدان جنگ ببرد و در ویرانه‌های جنگ و پشت صحنۀ جنگ بگرداند و کشتار و وحشت و خشونت جنگ و نابسامانی‌های اجتماعی برآمده از آن و تأثیرات موحش نازیسم را، از خلال نقل سرگذشت خود و و خانواده‌ و آشنایان و اطرافیانش، به تصویر بکشد.
اسکار در آسایشگاه روانی بستری است و در آن‌جا داستان زندگی خود را روایت می‌کند. او، که چنانکه گفته شد در سه‌سالگی تصمیم گرفته سه‌ساله بماند، وقتی هم که بالاخره تصمیم می‌گیرد بزرگ شود به‌طرزی کج‌ومعوج بزرگ می‌شود.
اسکار سخت به مادرِ سربه‌هوایش وابسته بوده اما از پدرش، که شک دارد واقعاً پدرش بوده باشد، چندان خوش‌اش نمی‌آمده است. مادرش اما می‌میرد و بعدها اسکار پدرش را هم در جریان سقوط نازی‌ها و اشغال دانتزیگ توسط روس‌ها از دست می‌دهد. البته خود او به‌نحوی در مرگ پدرش دخیل است، همان‌طور که پیش‌تر در مرگ مردی هم که حدس می‌زند پدر واقعی‌اش بوده باشد، دخیل بوده است و مرگ این هردو پدر در جریان جنگ است که اتفاق می‌افتد.
اسکار همچنین از کودکی به طبل‌های حلبی عشق می‌ورزد و هرکدام از طبل‌هایش که پاره می‌شود مادرش باید طبلی دیگر برایش بخرد. دلبستگی او به طبل حلبی تا آن‌جاست که اگر کسی بخواهد طبلش را از او بگیرد اسکار چنان جیغی می‌کشد که شیشه‌ها خُرد می‌شوند. طبل حلبی همچنین برای اسکار وسیله‌ای‌ می‌شود برای یادآوری خاطراتش و ثبت وقایعی که مخلوطی از عیش و خوشی و عشق و بازی و پلشتی و جنگ و تجاوز و مصیبت و حقارت و مرگ و آوارگی و خشونت و پریشانی‌اند.
گونتر گراس در کتاب «طبل حلبی» داستان پسری را روایت می‌کند که در متنِ تاریخی پُرحادثه و فجیع و مهیب و ترسناک و پُر از خون و جنون و شقاوت و شناعت و نیرنگ و دوز و کلک، در متنِ تاریخی سراسر هجو و وحشت و مضحکه، بازی می‌کند و بازیچه می‌شود و زخم می‌خورد و داغ می‌بیند و پیش می‌رود و ما را با خود در عصری آشفته و سرگیجه‌آور می‌گرداند.
کتاب «طبل حلبی» همچنین آلمان هیتلری را از دریچۀ طنز و تخیل و فانتزی و هجو و افسانه و خشونت به تماشا می‌گذارد و تصویری انتقادی از روزگاری ترسناک و جنون‌آمیز به دست می‌دهد؛ روزگاری که هر لحظه‌اش آبستن فاجعه‌ای است و مرگ و ویرانی و تباهی بر آن سایه انداخته است.

دربارۀ گونتر گراس، نویسندۀ کتاب «طبل حلبی»
گونتر ویلهلم گراس (Günter Wilhelm Grass) متولد 1927 و درگذشته به سال 2015، داستان‌نویس، شاعر، نمایشنامه‌نویس، تصویرگر، گرافیست و مجسمه‌ساز آلمانی و برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات 1999 بود.
گراس از نسل نویسندگانی بود که پس از جنگ جهانی دوم در آلمان ظهور کردند و تأثیرات مهیب جنگ یکی از درونمایه‌های اصلی آثارشان شد. او پس از جنگ به گروهی موسوم به گروه 47 پیوست و نخستین نوشته‌هایش را در همین گروه خواند. هاینریش بل، دیگر نویسندۀ سرشناس و نوبلیست آلمان پس از جنگ، نیز از اعضای همین گروه بود. گروه 47 از نویسندگانی تشکیل شده بود که آثارشان نقطۀ تلاقی ادبیات و سیاست بود. تاریخ و سیاست دغدغه‌هایی بودند که گونتر گراس تا پایان عمر از آنها دست نکشید و در آثارش همواره این دو عنصر را با تخیلی بی‌حدومرز گره زد. مثل رمان «کفچه‌ماهی» که در آن یک ماهی و ماهیگیرِ نامیرا را از دل تاریخ گذر داده است. او در آثارش روایتگر وجوهی از تاریخ بود که در تاریخ رسمی نادیده انگاشته می‌شدند.
گراس نویسنده‌ای منتقد قدرت و حساس به مسائل سیاسی بود. نسبت به وقایع سیاسی موضع داشت و گاهی هم اظهار نظرهای سیاسی‌اش به‌شدت واکنش‌برانگیز بودند. در سال 2013 مجلۀ «سیسرو» گراس را روشنفکر شمارۀ یک آلمانی‌زبان معرفی کرد.
نقاشی و مجسمه‌سازی از دیگر علاقه‌های گونتر گراس بود. او، پیش از آن‌که در عالم ادبیات مشهور شود، سراغ نقاشی و مجسمه‌سازی رفت و در سال‌های 1953 تا 1956 در دانشکدۀ هنرهای تجسمی برلین تحصیل کرد. اما آنچه شهرت گراس را رقم زد انتشار کتاب «طبل حلبی» بود.
از دیگر آثار گونتر گراس می‌توان به کتاب‌های «قرن من»، «در حال کندن پوست پیاز» و «بر گام خرچنگ» اشاره کرد.

دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «طبل حلبی»
کتاب «طبل حلبی» با ترجمۀ سروش حبیبی در انتشارات نیلوفر منتشر شده است.
سروش حبیبی، متولد 1312 در تهران، یکی از برجسته‌ترین مترجمان ادبی ایران است. نخستین ترجمه‌های او در مجلۀ «سخن» منتشر شد. حبیبی به‌مدت بیست سال کارمند وزارت پست و تلگراف و تلفن بود و بعد از اینکه در سال 1351 از آنجا بازنشسته شد مدتی به‌عنوان سرویراستار به کار در یک انتشارات دانشگاهی مشغول شد. او در سال 1356 به امریکا رفت. در سال 1358 مقیم کشور فرانسه شد و اکنون نیز همچنان مقیمِ فرانسه است.
سروش حبیبی مترجمی است مسلط به چند زبان و نیز مسلط به زبان و ادبیات فارسی و چم‌وخمِ آن. از همین رو ترجمه‌هایش اغلب به‌لحاظ نمونه‌هایی از نثر فارسیِ پخته و هنرمندانه و قدرتمند و شیرین و پاکیزه نیز دارای اهمیت‌اند.
حبیبی مترجمی پرکار است و کارنامه‌اش در ترجمه گستره‌ای وسیع از آثار ادبی، از آثار نویسندگان کلاسیک گرفته تا مدرن، را در بر می‌گیرد. از مهمترین ترجمه‌های او می‌توان به ترجمه‌هایش از رمان‌های کلاسیک روسیه، از جمله رمان‌های «ابله» و «شیاطین (جن‌زدگان)» از داستایفسکی، «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» از تالستوی و «آبلوموف» از ایوان گنچارف اشاره کرد.
رمان‌های «خداحافظ گاری کوپر» از رومن گاری و «ژرمینال» از امیل زولا از دیگر ترجمه‌های سروش حبیبی از ادبیات داستانی جهان هستند.
کتاب «طبل حلبی» را دکتر عبدالرحمن صدریه نیز به فارسی ترجمه کرده است.

ادامه keyboard_arrow_down