رمان های جاویدان جهان: مروارید

مروارید
The pearl
افسانه و واقعیت با روایتی روان و نثری ساده در رمان «مروارید» درهم تنیده می‌شوند تا به مخاطب نشانی از بی‌عدالتی، فقر، طمع، تلاش برای زندگی، زورگویی را نشان ‌دهند. داستان درباره خانواده فقیر مکزیکی است که در کنار ساحل زندگی می‌کنند. یک روز فرزندشان در اثر حادثه‌ای بیمار می‌شود، اما دکتر از پذیرفتن این خانواده و درمان بچه سر باز می‌زند! چرا؟ چون متوجه فقر و بی‌پولی آنان شده است. پدر خانواده که «کینو» نام دارد اما تلاش می‌کند و برای یافتن مروارید به دریا می‌رود. از قضا شانس با پدر یار است و مروارید‌ بزرگی به دست می‌آورد که بی‌نظیر است. او فکر می‌کند با این مروارید خانواده‌اش خوشبخت خواهند شد، اما این همه داستان نیست. نابرابری سفید پوستان و سرخ پوستان ماجراهای خود را دارد... در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «از این‌رو در لاپزا همه‌ شهر از همان صبح زود می‌دانستند که کینو می‌خواهد مرواریدش را در شهر بفروشد. این را همسایه‌هایی که در کومه‌ها زندگی می‌کردند، صیادان مروارید، خواربار‌فروشی‌های چینی و حتی کلیساروها می‌دانستند، چون بچه‌های سرود‌خوان کلیسا نیز خبر را در گوش هم می‌گفتند و خبر پنهانی به گوش راهبه‌ها هم رسید. گدایان جلوی کلیسا هم از فروش مروارید حرف می‌زدند، چون می‌خواستند موقع فروش آن‌جا باشند تا ده یک ثمره‌ این خوشبختی را صدقه بگیرند.» «محسن سلیمانی» رمان خواندنی «مروارید» را برای نوجوانان به فارسی برگردانده است.
درباره نویسنده: جان ارنست استاین‌بک جونیور ( 1902 ـ 1968 ) نویسنده امریکایی، صاحب آثار «خوشه‌های خشم»، «موش‌ها و آدم‌ها»
رتبه گودریدز: 4 از 5