کتاب | علوم انسانی | ادبیات | ادبیات آمریکا | خواب گران
خواب گران شابک: 9786222460105 284 صفحه 280 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 440 خواب گران ریموند چندلر پرهام دارابی علوم انسانی ادبیات ادبیات آمریکا

880,000 ریال 1,100,000 ریال

ناشر: نشر علم

چاپ دوم

رمان «خواب گران» اثر ریموند چندلر
رمانی باب طبع علاقمندان قصه‌های معمایی و جنایی و کارآگاهی و به‌ویژه رمان‌های معمایی و جنایی نوآر. رمان «خواب گران»، با عنوان اصلی The Big Sleep، اولین رمان ریموند چندلر و یکی از آثار شاخص و مهم و کلاسیک در ژانر نوآر است. در این رمان فیلیپ مارلو، کارآگاه معروف رمان‌های چندلر، حضور دارد.
رمان «خواب گران»، به‌ویژه با فیلمی که هاوارد هاکس بر اساس آن ساخت و در آن همفری بوگارت نقش فیلیپ مارلو را ایفا کرد، بعد از انتشار خوش درخشید و چندلر را به نویسنده‌ای مهم در میان نویسندگان ژانر نوآر بدل کرد. گفتنی است که در نگارش فیلمنامۀ فیلمی که به کارگردانی هاوارد هاکس بر اساس این رمان ساخته شد ویلیام فاکنر نیز مشارکت داشت.
متن اصلی رمان «خواب گران» نخستین بار در سال 1939 منتشر شد. این رمان در سال 1999 در فهرست صد کتاب برتر قرنِ نشریۀ «لو موند» و در سال 2005 در فهرست صد رمان برتر مجلۀ «تایم» قرار داشت.

مروری بر رمان «خواب گران»
رمان «خواب گران» رمانی است با طرح‌وتوطئه‌ای ماهرانه و ساخته‌ و پرداخته از معماهای تودرتو و درهم‌تنیده. ریموند چندلر در «خواب گران» تعلیق و حادثه و رمز و راز و معما و جنایت و خشونت را به هم می‌آمیزد و به همۀ این‌ها طنزی تلخ و رندانه را نیز اضافه می‌کند و حین روایت داستانی جذاب و معمایی و سرگرم‌کننده تصویری از جامعه‌های غرق خلاف و تبهکاری و حقه‌بازی و جنایت نیز برمی‌دارد. در رمان «خواب گران» کارآگاه فیلیپ مارلو از طرف ژنرالی که دو دختر شَرّ و دردسرساز دارد برای پیگیری یک ماجرای اخاذی استخدام می‌شود. مارلو ماجرا را دنبال می‌کند و به‌تدریج درمی‌یابد که قضیه یک اخاذی ساده و کوچک نیست و با یک گروه بزرگ کلاهبردار و خلافکار سروکار دارد. «خواب گران» رمانی است پُرتعلیق با بسیاری از مؤلفه‌ها و عناصر آشنای ژانر کارآگاهیِ نوآر.
اینک بخشی از این رمان:
«در میانه‌های راه چراغ‌های جلو اتوموبیلی فریبم داد. چراغ‌ها به سرعت از بزرگراه به داخل جاده فرعی منحرف شدند و من هم از کنار جاده با صدای چلپ لیز خوردم به داخل گودال پر از آب، حالا به جای هوا آب تنفس می‌کردم. اتوموبیل بدون آن که از سرعتش بکاهد، همهمه‌کنان رد شد. سرم را بالا آوردم، صدای غیژغیژ تایرهایش را شنیدم که از جاده خارج و وارد ماشین‌رو شنی شد. موتور و چراغ‌هایش خاموش شدند، دری بهم خورد. صدای بسته شدن در خانه را نشنیدم، ولی باریکۀ نوری از لابه‌لای ردیف درختان تابیدن گرفت، به مانند آن که پرده‌ای از مقابل پنجره کنار رفته باشد یا آن که چراغ درون راهرو روشن شده باشد.
به قسمت چمن‌زار خیس برگشتم و چلپ‌چلپ‌کنان از آن گذشتم. اتوموبیل میان من و خانه قرار داشت، اسلحه رو به پایین در کنارم بود و تا جایی که می‌توانستم آن را بالا کشیدم، بدون این‌که بازوی چشم را از ریشه بیرون بکشم. اتوموبیل تاریک، خالی و گرم بود. آب درون رادیاتور با شادمانی قل‌قل می‌کرد. از در به داخلش نگریستم. کلیدها به داشبورد آویزان بود. کانینو خیلی به خودش مطمئن بود. اتوموبیل را دور زدم، محتاطانه عرض ماشین‌رو شنی را به سمت پنجره پیمودم و شروع کردم به گوش کردن. نمی‌توانستم صدایی بشنوم، هیچ صدایی جز بوم بوم بی‌وقفۀ قطرات باران که به زانوی فلزی در پایینِ ناودان می‌کوبیدند.
به گوش کردنم ادامه دادم. صدای بلندی شنیده نمی‌شد، همه چیز آرام و پالایش شده بود. می‌توانست این گونه باشد که کانینو با آن صدای خرخری‌اش با دختر حرف می‌زد و احتمالاً دختر هم به او می‌گفت که به من اجازه داده بروم، با این قول که بگذارم فرار کنند. کانینو حرف مرا باور نمی‌کرد، همان طور که من او را باور نداشتم. بنابراین کارش در آن داخل زیاد طول نمی‌کشید و در حالی که دختر را همراه خودش می‌آورد، در حال آمدن بود. تنها کاری که باید می‌کردم این بود که منتظرش بمانم تا بیرون بیاید.
نمی‌توانستم منتظر بمانم. اسلحه را به دست چپم دادم و خم شدم تا مشتی شن بردارم. شن‌ها را به سمت توری پنجره پرتاب کردم. تلاش ضعیفی بود. مقدار بسیار کمی از شن‌ها به شیشۀ بالای توری رسید، ولی تق تق همین مقدار کم مانند سیل پشت سر هم بود.
به طرف اتوموبیل برگشتم و روی رکاب پشتی آن سوار شدم. حالا خانه در تاریکی فرو رفته بود. فقط همین. همان طور که روی رکاب جا خوش کرده بودم، منتظر ماندم. گویا قرار نبود اتفاقی روی دهد.»
رمان «خواب گران» با ترجمۀ پرهام دارابی در نشر علم منتشر شده است. از این رمان قبلاً نیز ترجمۀ دیگری به قلم قاسم هاشمی‌نژاد منتشر شده بود.

درباره ریموند چندلر، نویسنده رمان «خواب گران»
ریموند تورنتون چندلر (Raymond Thornton Chandler)، متولد 1888 و درگذشته به سال 1959، داستان‌نویس، فیلمنامه‌نویس، شاعر و خبرنگار امریکایی ـ بریتانیایی بود. چندلر در کودکی و پس از اینکه پدرِ الکلی‌اش خانواده را ترک کرد با مادرش به انگلستان رفت. او تحصیلکرده کالج دالویچ بود اما تحصیلات دانشگاهی نداشت. در سال 1907 تابع انگلستان شد. یک سال بعد وارد حرفۀ خبرنگاری شد. در سال 1912 به امریکا بازگشت و مدتی برای امرار معاش به کار حسابداری پرداخت. مدتی هم در دوره جنگ جهانی اول در ارتش کانادا و نیز در نیروی هوایی خدمت کرد. رو آوردن او به داستان‌نویسی همزمان با دوران رکود اقتصادی بزرگ و برای گذران زندگی بود. در نشریات، از جمله نشریۀ «بلک ماسک»، داستان جنایی و کارآگاهی می‌نوشت. چندلر بعدها به یکی از نویسندگان صاحب‌سبک و برجستۀ ادبیات کارآگاهی و معمایی بدل شد. کارآگاه مخلوق او، فیلیپ مارلو، یکی از کارآگاه‌های مشهور و مهم و دوست‌داشتنی ادبیات کارآگاهی است. ریموند چندلر فیلمنامه‌نویس هم بود. بسیاری از آثار او دستمایۀ اقتباس سینمایی قرار گرفته است. «خداحافظی طولانی» از دیگر آثار مطرح ریموند چندلر است.

رتبۀ رمان «خواب گران» در گودریدز: 3.95 از 5.

ادامه keyboard_arrow_down