اشتیاق شابک: 9786227280388 214 صفحه 220 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 1000 اشتیاق جنت وینترسن عرفان مجیب علوم انسانی ادبیات ادبیات انگلیس

1,050,000 ریال 1,500,000 ریال

ناشر: برج

چاپ سوم

کتاب «اشتیاق» نوشته جنت وینترسن
The Passion
کتاب «اشتیاق» نوشته جنت وینترسن داستانی آمیخته با عشق و قمار است. وینترسن در داستان سرنوشت دو انسان در جنگ ناپلئون را افسانه‌وار به تصویر می‌کشد. داستانِ کتاب واقعیت و خیال را بهم پیوند می‌دهد و شخصیتی براساس جادو در داستان شکل می‌سازد. داستان «اشتیاق» اگرچه از نویسنده‌ای انگلیسی است، اما تلخی و شوخی‌هایی را در فضای ایتالیایی برای خواننده حکایت می‌کند تا فضای ایتالیایی با رمانتیک فرانسوی و دلبری‌های انگلیسی در داستان درهم ادغام می‌شوند. جنت وینترسن در عاشقانه‌ی «اشتیاق» با توصیفی از احساسات و عواطف انسانی می‌کوشد تا عشق را در بستر تاریخ و افسانه برای خواننده به نمایش بگذارد.
Interview درباره کتاب نوشته است:
«اشتیاق بدبینی مسحورکننده‌ی بهترین داستان‌های پریان را در خود دارد. در عین حال اشتیاق یک داستان عاشقانه است، مراقبه‌ای درباره‌ی لذت و مرزهایش، رمانی شاعرانه که با سبکی کاملاً نوآورانه نوشته شده است.»
Vanity Fair هم درباره رمان گفته است: «یک رمان تاریخی ولی بسیار متفاوت از رمان‌های دیگر... رمانی که با اشتیاقی زنده و بی‌واسطگی شاهدی عینی نوشته شده است. وینترسون استادانه از مواد اولیه‌اش استفاده می‌کند، نویسنده‌ای با استعدادی عظیم.»
درباره کتاب «اشتیاق»
داستان در میان فتوحات ناپلئون می‌گذرد و ماجرای سرباز بسیار کوتاه قدی از ارتش بناپارت را حکایت می‌کند. وظیفه‌ی سربازی که وظیفه‌اش در ابتدا گردن‌زنی بوده و بعد مأمور بردن مرغ بریان به خیمه امپراتور شده است حالا عاشق دختر موقرمز و زیبارویی از ونیز می‌شود و...
رمان 126 صفحه‌ای است و از عناوین «امپراتور»، «دو: بی‌بی پیک»، «سه: زمهریر» و «چهار: صخره» تشکیل شده است.
در بخشی از داستان «اشتیاق» می‌خوانیم:
کوتاه‌قامت، رنگ‌پریده، دمدمی مزاج، با نیم‌نگاهی به آینده و توانایی شگرفی برای تمرکز کردن. در 1789، انقلاب‌ درهای جهانی را گشود و ظرف مدتی کوتاه، آس‌وپاس‌ترین پسرهای خیابانی بهره‌مند‌تر از هر اشرافی‌ای شدند. به عنوان ستوانی با مهارتِ کار در توپ‌خانه، فرصت‌ها به او روی خوش نشان می‌دادند. چند سال بعد، ژنرال بناپارت داشت ایتالیا را به میدان تاخت‌وتاز فرانسه تبدیل می‌کرد.
می‌گفت: «شانس چیزی نیست جز توانایی استفاده‌کردن از تصادف‌ها.» معتقد بود که خودش مرکز کائنات است و برای مدتی طولانی دلیلی برای تغییر عقیده‌اش وجود نداشت. حتی جان بول هم نمی‌توانست نظرش را عوض کند. بناپارت عاشق خودش بود و فرانسه هم در این عشق به او می‌پیوست. به رابطه‌ای عاشقانه می‌مانست. همه‌ی عاشقانه‌ها باید همین‌طور باشند: نه قراردادی بین دو طرفِ برابر، بلکه انفجاری از آمال و آرزوهایی که نمی‌توانند در زندگیِ روزمره راهِ خروجی پیدا کنند. فقط یک نمایش کفایت می‌کند و مادامی که آتش‌بازی ادامه دارد، آسمان رنگ دیگری دارد. بناپارت امپراتور شد. پاپ را از شهر مقدس فراخواند تا تاج بر سرش بگذارد اما در ثانیه‌ی آخر آن را از دست پاپ گرفت و خودش بر سر گذاشت. تنها زنی را که درکش می‌کرد طلاق داد. تنها کسی را که واقعا عاشقش بود طلاق داد، چون نمی‌توانست برایش فرزند بیاورد؛ این تنها بخش از آن عاشقانه بود که خودش به تنهایی از پسش برنمی‌آمد. نفرت‌انگیز و در عین‌حال فریبا بود.
شما اگر امپراتور بودید چه می‌کردید؟ آیا سربازها به چشمتان یک مشت عدد بودند؟ نبردها برایتان به نمودار بدل می‌شدند؟ روشنفکران را به شکل تهدید نگاه می‌کردید؟ سال‌های واپسینِ عمرتان را در جزیره‌ای با غذاهای شور و مصاحبان بی‌مزه می‌گذارندید؟
درباره نویسنده کتاب «اشتیاق»
جنت وینترسن نویسنده انگلیسی است که در سال 1959 در منچستر به دنیا آمد. در یک سالگی توسط خانواده‌ای مذهبی به فرزندخواندگی پذیرفته شد. جنت در شانزده سالگی به دلیل گرایش همجنس‌خواهانه‌اش از خانه فرار کرد و آینده‌ای که خانواده برایش در نظر داشتند را رها کرد. پس از آن شغل‌هایی مانند بستنی‌فروشی دوره گرد، تزئین اجساد برای تدفین و کار در بیمارستان روانی را تجربه کرد. سپس به تحصیل ادبیات در آکسفورد پرداخت و فوق لیسانس خود را در رشته زبان انگلیسی از دانشگاه مذکور دریافت کرد. به گفته‌ی رسانه‌های بریتانیایی، آثار وینترسن تا به حال به هجده زبان ترجمه شده است. وینترسن نشان افتخار امپراتوری بریتانیا CBE را دارد و از سال 2012 مشغول تدریس در دانشگاه منچستر است.
نویسنده درباره خودش می‌گوید: «آدم عمل‌گرایی‌ام. دوست دارم دست‌وبالم را کثیف کنم. عاشق طبیعت و زمین و حیواناتم. وقت‌هایی که بیدارم و چیزی برای خواندن و نوشتن ندارم، فارغ از وضع هوا، وقتم را بیرون خانه سپری می‌کنم.»
دیگر کتاب‌های جنت وینترسن عبارتند از: پرتقال یگانه میوه نیست، جنس گیلاس، نوشته بر بدن و تقارن امعاواحشا. او برای اقتباس تلویزیونی از رمان پرتقال یگانه میوه نیست، توانست جایزه «بهترین درام سال بفتا» را دریافت کند. دیگر رمان وینترسن که اقتباسی آزاد از رمانِ فرانکشتاین: یک عاشقانه اثرمری شلی است سال 2019 به چاپ رسید و در فهرست نخستین نامزدهای جایزه‌ی بوکر قرار گرفت.
همچنین جنت وینترسن برای رمان «اشتیاق» جایزه‌ی معتبر «جان لوولین ریس» را از آن خود کرده است.
درباره ترجمه فارسی کتاب «اشتیاق»
کتاب اشتیاق توسط عرفان مجیب به فارسی ترجمه شده است. نشر برج چاپ و نشر کتاب حاضر را به عهده داشته است.
رتبه کتاب «اشتیاق» در گودریدز: 4.1 از 5
کتاب «اشتیاق» نوشته جنت وینترسن
The Passion
کتاب «اشتیاق» نوشته جنت وینترسن داستانی آمیخته با عشق و قمار است. وینترسن در داستان سرنوشت دو انسان در جنگ ناپلئون را افسانه‌وار به تصویر می‌کشد. داستانِ کتاب واقعیت و خیال را بهم پیوند می‌دهد و شخصیتی براساس جادو در داستان شکل می‌سازد. داستان «اشتیاق» اگرچه از نویسنده‌ای انگلیسی است، اما تلخی و شوخی‌هایی را در فضای ایتالیایی برای خواننده حکایت می‌کند تا فضای ایتالیایی با رمانتیک فرانسوی و دلبری‌های انگلیسی در داستان درهم ادغام می‌شوند. جنت وینترسن در عاشقانه‌ی «اشتیاق» با توصیفی از احساسات و عواطف انسانی می‌کوشد تا عشق را در بستر تاریخ و افسانه برای خواننده به نمایش بگذارد.
Interview درباره کتاب نوشته است:
«اشتیاق بدبینی مسحورکننده‌ی بهترین داستان‌های پریان را در خود دارد. در عین حال اشتیاق یک داستان عاشقانه است، مراقبه‌ای درباره‌ی لذت و مرزهایش، رمانی شاعرانه که با سبکی کاملاً نوآورانه نوشته شده است.»
Vanity Fair هم درباره رمان گفته است: «یک رمان تاریخی ولی بسیار متفاوت از رمان‌های دیگر... رمانی که با اشتیاقی زنده و بی‌واسطگی شاهدی عینی نوشته شده است. وینترسون استادانه از مواد اولیه‌اش استفاده می‌کند، نویسنده‌ای با استعدادی عظیم.»
درباره کتاب «اشتیاق»
داستان در میان فتوحات ناپلئون می‌گذرد و ماجرای سرباز بسیار کوتاه قدی از ارتش بناپارت را حکایت می‌کند. وظیفه‌ی سربازی که وظیفه‌اش در ابتدا گردن‌زنی بوده و بعد مأمور بردن مرغ بریان به خیمه امپراتور شده است حالا عاشق دختر موقرمز و زیبارویی از ونیز می‌شود و...
رمان 126 صفحه‌ای است و از عناوین «امپراتور»، «دو: بی‌بی پیک»، «سه: زمهریر» و «چهار: صخره» تشکیل شده است.
در بخشی از داستان «اشتیاق» می‌خوانیم:
کوتاه‌قامت، رنگ‌پریده، دمدمی مزاج، با نیم‌نگاهی به آینده و توانایی شگرفی برای تمرکز کردن. در 1789، انقلاب‌ درهای جهانی را گشود و ظرف مدتی کوتاه، آس‌وپاس‌ترین پسرهای خیابانی بهره‌مند‌تر از هر اشرافی‌ای شدند. به عنوان ستوانی با مهارتِ کار در توپ‌خانه، فرصت‌ها به او روی خوش نشان می‌دادند. چند سال بعد، ژنرال بناپارت داشت ایتالیا را به میدان تاخت‌وتاز فرانسه تبدیل می‌کرد.
می‌گفت: «شانس چیزی نیست جز توانایی استفاده‌کردن از تصادف‌ها.» معتقد بود که خودش مرکز کائنات است و برای مدتی طولانی دلیلی برای تغییر عقیده‌اش وجود نداشت. حتی جان بول هم نمی‌توانست نظرش را عوض کند. بناپارت عاشق خودش بود و فرانسه هم در این عشق به او می‌پیوست. به رابطه‌ای عاشقانه می‌مانست. همه‌ی عاشقانه‌ها باید همین‌طور باشند: نه قراردادی بین دو طرفِ برابر، بلکه انفجاری از آمال و آرزوهایی که نمی‌توانند در زندگیِ روزمره راهِ خروجی پیدا کنند. فقط یک نمایش کفایت می‌کند و مادامی که آتش‌بازی ادامه دارد، آسمان رنگ دیگری دارد. بناپارت امپراتور شد. پاپ را از شهر مقدس فراخواند تا تاج بر سرش بگذارد اما در ثانیه‌ی آخر آن را از دست پاپ گرفت و خودش بر سر گذاشت. تنها زنی را که درکش می‌کرد طلاق داد. تنها کسی را که واقعا عاشقش بود طلاق داد، چون نمی‌توانست برایش فرزند بیاورد؛ این تنها بخش از آن عاشقانه بود که خودش به تنهایی از پسش برنمی‌آمد. نفرت‌انگیز و در عین‌حال فریبا بود.
شما اگر امپراتور بودید چه می‌کردید؟ آیا سربازها به چشمتان یک مشت عدد بودند؟ نبردها برایتان به نمودار بدل می‌شدند؟ روشنفکران را به شکل تهدید نگاه می‌کردید؟ سال‌های واپسینِ عمرتان را در جزیره‌ای با غذاهای شور و مصاحبان بی‌مزه می‌گذارندید؟
درباره نویسنده کتاب «اشتیاق»
جنت وینترسن نویسنده انگلیسی است که در سال 1959 در منچستر به دنیا آمد. در یک سالگی توسط خانواده‌ای مذهبی به فرزندخواندگی پذیرفته شد. جنت در شانزده سالگی به دلیل گرایش همجنس‌خواهانه‌اش از خانه فرار کرد و آینده‌ای که خانواده برایش در نظر داشتند را رها کرد. پس از آن شغل‌هایی مانند بستنی‌فروشی دوره گرد، تزئین اجساد برای تدفین و کار در بیمارستان روانی را تجربه کرد. سپس به تحصیل ادبیات در آکسفورد پرداخت و فوق لیسانس خود را در رشته زبان انگلیسی از دانشگاه مذکور دریافت کرد. به گفته‌ی رسانه‌های بریتانیایی، آثار وینترسن تا به حال به هجده زبان ترجمه شده است. وینترسن نشان افتخار امپراتوری بریتانیا CBE را دارد و از سال 2012 مشغول تدریس در دانشگاه منچستر است.
نویسنده درباره خودش می‌گوید: «آدم عمل‌گرایی‌ام. دوست دارم دست‌وبالم را کثیف کنم. عاشق طبیعت و زمین و حیواناتم. وقت‌هایی که بیدارم و چیزی برای خواندن و نوشتن ندارم، فارغ از وضع هوا، وقتم را بیرون خانه سپری می‌کنم.»
دیگر کتاب‌های جنت وینترسن عبارتند از: پرتقال یگانه میوه نیست، جنس گیلاس، نوشته بر بدن و تقارن امعاواحشا. او برای اقتباس تلویزیونی از رمان پرتقال یگانه میوه نیست، توانست جایزه «بهترین درام سال بفتا» را دریافت کند. دیگر رمان وینترسن که اقتباسی آزاد از رمانِ فرانکشتاین: یک عاشقانه اثرمری شلی است سال 2019 به چاپ رسید و در فهرست نخستین نامزدهای جایزه‌ی بوکر قرار گرفت.
همچنین جنت وینترسن برای رمان «اشتیاق» جایزه‌ی معتبر «جان لوولین ریس» را از آن خود کرده است.
درباره ترجمه فارسی کتاب «اشتیاق»
کتاب اشتیاق توسط عرفان مجیب به فارسی ترجمه شده است. نشر برج چاپ و نشر کتاب حاضر را به عهده داشته است.
رتبه کتاب «اشتیاق» در گودریدز: 4.1 از 5

ادامه keyboard_arrow_down

از همین نویسنده
از همین مترجم