تنهایی الیزابت
داستانِ چهار زنِ بستری در یک بیمارستان. ویلیام ترور در رمان تنهایی الیزابت با ظرافت و دقت و طنز تلخ و پنهانی که ویژگی آثار اوست به چم و خم و زوایای پنهان و آشکار زندگی چهار زن سرک میکشد که در بخش چهار اتاقۀ بیمارستان زنانۀ لیدی اوگاستا هپتری بستریاند. او در این رمان از خلال زندگی این چهار زن و روایت دغدغهها و دلواپسیها و کابوسهای آنها تصویری به دست میدهد از زندگی در لندن دهۀ هفتاد میلادی. ترور در این رمان نیز مانند آثار دیگرش از آدمهایی نوشته که در زمرة طردشدگان از اجتماع به حساب میآیند. آنچه میخوانید سطرهای آغازین این رمان است: «در چهلویکسالگی فکروذکر الیزابت اِیدِلبِری شده بود خاطرات گذشته و هروقت خاطرهای را خوب به یاد نمیآورد از عکسها کمک میگرفت. در دوسالگی کودکی بود روی یک پتوی چهارخانۀ اسکاتلندی، اما چیزی در کودکِ توی عکس دیده نمیشد که نشان دهد این طفل خودِ اوست. در پنجسالگی دخترکی ککمکی بود با پاهای لاغر و در لباسی راهراه میخندید. در دهسالگی دختری آفتابسوخته بود، زیر یک درخت، با موهای کاهیرنگِ بافته؛ کنار هِنری ایستاده بود، در همان حیاطی که حالا بچههای خودش در آن بازی میکردند. یک عکس عروسی هم بود؛ توی این عکس، رنگ آبیِ روشن چشمهایش پیدا بود، چون اینیکی رنگی بود.
در چهلویکسالگی، خودش را که در آینۀ قابماهونیِ اتاقخوابش برانداز میکرد، رنگ آبی چشمهایش همان بود و صورت لاغر و ظریفش هنوز زیبا بود...»
رمان تنهایی الیزابت با ترجمۀ فرناز حائری در نشر بیدگل منتشر شده است.
دربارة نویسنده: ویلیام ترور (2016 – 1928)، داستاننویس و نمایشنامهنویس ایرلندی.
ادامه keyboard_arrow_down