کتاب | علوم انسانی | ادبیات | ادبیات انگلیس | قاشق هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم
قاشق هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم شابک: 9786223130878 264 صفحه 210 گرم قطع: پالتوئی نوع جلد: شوميز تیراژ: 1000 قاشق هایمان فروشگاه وولورت خریدیم باربارا کامینز نیما حسن ویجویه علوم انسانی ادبیات ادبیات انگلیس

1,192,500 ریال 1,590,000 ریال

ناشر: بیدگل

چاپ یکم

کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم» نوشتۀ باربارا کامینز
رمانی اتوبیوگرافیک درباب فقر، زن بودن در جامعه‌ای مردسالار و خامی و ساده‌لوحی‌های اوایل جوانی. کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم»، با عنوان اصلی Our Spoons Came from Woolworths، رمانی است که باربارا کامینز آن را با الهام از مقطعی از زندگی شخصی خود و ماجرای ازدواج زودهنگام و بچه‌دار شدنش نوشته است.
کامینز در کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم» به زبانی ساده و بی‌تکلف از پیچیدگی‌های زندگی و آدم‌ها می‌نویسد و همچنین تصویری از فقر و تبعیض و نابرابری و رنج زنان در نظامی مردسالار ارائه می‌دهد.
کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم» همچنین انعکاسی از زندگی در لندنِ دهۀ 1930، یعنی همزمان با رکود بزرگ اقتصادی، است.
مجلۀ «کِرکِس» در وصف کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم» می‌نویسد: «کامینز، هنرمند متخصص دورۀ رکود اقتصادی، به فقر فلج‌کنندۀ آن دوره، جنسیت‌زدگیِ لندن و آدم‌های نامتعارف و حاشیه‌ای نگاهی عمیق دارد. بخش اعظم داستان دربارۀ توالد و تناسل، کارِ خانه و ایجادشدن فرصت‌های اقتصادی است، اموری که فمینیست‌های معاصر آنها را مسائلی در زمینۀ عدالت و برابری خواهند دانست.»
متن اصلی کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم» اولین بار در سال 1950 منتشر شده است.

مروری بر کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم»
راوی و شخصیت اصلی کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم» زنی به نام سوفیا فرکلاف است؛ زنی نقاش که در اوایل جوانی با پسری جوان و هم‌سن‌وسالِ خودش به نام چارلز، که او هم مثل سوفیا نقاش است، ازدواج می‌کند.
سوفیا و چارلز هردو بیست‌ساله‌اند که باهم آشنا می‌شوند. آن‌ها در بیست‌ویک‌سالگی تصمیم می‌گیرند یواشکی ازدواج کنند چون خجالت می‌کشند این را به کسی بگویند. سوفیا و چارلز ازدواج می‌کنند درحالی‌که نه پول چندانی برای تشکیل زندگی دارند و نه درک چندانی از ازدواج و زندگی زناشویی. آن‌ها خانه‌ای محقر اجاره می‌کنند، وسایلی می‌خرند و زندگی‌شان را شروع می‌کنند و خیلی زود بچه‌دار می‌شوند بی‌آنکه هیچ‌کدام از بچه‌دار شدن و بارداری درک و آ‌گاهی‌ای داشته باشند. در ادامۀ کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم» می‌بینیم که مشکلات چطور سروکله‌شان پیدا می‌شود و به سوفیا فشار می‌آورند.
چنانکه امیلی گولد در مقدمه‌اش بر متن اصلی کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم»، مقدمه‌ای که ترجمۀ آن در ابتدای ترجمۀ فارسی این رمان هم آمده، اشاره می‌کند، کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم» با حال‌وهوایی «شوخ‌وشنگ» شروع می‌شود اما این حال‌وهوا در ادامۀ رمان، جای خود را به «فضایی ترسناک» می‌دهد.
سوفیا در کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم» یک راوی ساده‌لوح است که گویی عین خیالش نیست که زندگی زناشویی چه مشکلاتی دارد. شوهرش هم گویی بی‌خیال‌تر از اوست. کامینز با اتخاذ چنین راوی‌ای و شخصیت‌پردازی هوشمندانۀ او، طنزی کنایی را وارد رمان خود می‌کند و کاری می‌کند که خواننده مجبور شود دقت بیشتر به خرج دهد تا از پشت ظاهر سرخوشانه و بی‌خیالانۀ روایت، پی به روی هولناک موقعیتی که سوفیا و چارلز در آن قرار دارند ببرد.
چارلز بیکار است و از نقاشی‌هایی که می‌کشد درآمدی ندارد اما عین خیالش هم نیست. سوفیا مجبور می‌شود تن به کارهای مختلف بدهد تا خرج خانه و زندگی دربیاید. او ساده‌لوحانه بیکاری چارلز را توجیه می‌کند و به پای این می‌گذارد که یک هنرمند جدی و غیربازاری قرار نیست از کارش پول درآورد و چارلز هم چنین هنرمندی است.
سوفیا باردار می‌شود و کامینز سه فصل از کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم» را به ماجرای زایمان او اختصاص می‌دهد و این‌گونه با رویکردی نقادانه، از زایمان در بیمارستان‌های دولتی می‌گوید و از منظر سوفیا برخورد بی‌رحمانه‌‌ و مصائب و رنج‌ها و تبعیض و بی‌عدالتی‌ای را به تصویر می‌کشد که زنان بارداری که توان مالی زایمان در بیمارستان‌های خصوصی را ندارند در بیمارستان‌های دولتی با آن‌ها مواجه می‌شوند.
یکی از نکاتی که امیلی گولد در مقدمه‌اش بر کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم»، به‌عنوان یکی از ویژگی‌های این رمان، به آن اشاره می‌کند این است که موضوع زایمان، که به‌قولِ گولد «همیشه در "پشتِ صحنۀ" ادبیات حضور داشته و درون‌مایه‌ای اصلی به حساب نیامده است» در این رمانِ کم‌حجم، سه فصل را به خود اختصاص داده است.
وقایع کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم» در لندن دهۀ 1930 میلادی اتفاق می‌افتد.

دربارۀ باربارا کامینز، نویسندۀ کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم»
باربارا ایرنه ورونیکا کامینز کار (Barbara Irene Veronica Comyns Carr)، معروف به باربارا کامینز (Barbara Comyns)، متولد 1907 و درگذشته به سال 1992، داستان‌نویس و هنرمند انگلیسی بود.
از آثار باربارا کامینز می‌توان به رمان‌های «خواهران ساکن کرانۀ رودخانه»، «دختر دامپزشک» و «خانۀ عروسک‌ها» اشاره کرد.

دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم»
کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم» با ترجمۀ نیما حُسن ویجویه در نشر بیدگل منتشر شده است.
نیما حُسن ویجویه، متولد 1365 در تبریز، مترجم ایرانی است. او دارای لیسانس مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه آزاد اسلامی و فوق لیسانس مطالعات ترجمه از دانشگاه علامه طباطبایی است.
علاوه بر کتاب «قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم»، کتاب «میانِ دو آتش: حقیقت، جاه‌طلبی و سازش در روسیۀ دورۀ پوتین» دیگر کتابی است که با ترجمۀ نیما حُسن ویجویه منتشر شده است. او همکاری با مجلۀ «سینما و ادبیات» را نیز، به‌عنوان مترجم، در کارنامۀ کاری خود دارد.

ادامه keyboard_arrow_down

از همین مترجم