اطلس شابک: 9786007289273 168 صفحه 1480 گرم قطع: پالتوئی نوع جلد: شوميز تیراژ: 3000 اطلس خورخه لوئیس بورخس احمد اخوت علوم انسانی زندگینامه و سفرنامه سفرنامه

405,000 ریال 540,000 ریال

ناشر: گمان

چاپ یکم

کتاب «اطلس» اثر خورخه لوئیس بورخس
اثری که به معنای دقیق کلمه بورخسی است: خاطرات، داستان و سفرنامه؛ همه و شاید هم هیچ‌کدام. بورخس کتاب «اطلس» را به سبکی نوشته که علاقه زیادی به آن داشت.
خورخه لوئیس بورخس از بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر است که سبکی مختص به خود داشت. سبکی که کتاب «اطلس» یکی از نمونه‌های خوب آن است که از هم درتنیدن موادی خام با چفت‌وبندی کمی رها فراهم آمده است. وحدتِ میان مواد خامی که کتاب را شکل داده‌اند، اگرچه مشهود نیست، اما با چیره‌دستی نویسنده‌ای چون بورخس در تاروپود کتاب ریشه دارد.
خواندن کتاب «اطلس» همراه شدن با بورخس برای کشف ناشناخته‌ها است. در این کتاب ذهن و عین به گونه‌ای درهم‌آمیخته‌اند که مرزبندی میان این دو مشکل و گاه غیرممکن است.
کتاب «اطلس» نخستین‌بار حدود دو دهه پیش به فارسی ترجمه شده بود اما چاپ جدید آن همراه با ویراستی تازه و تصاویری نو است.

مروری بر کتاب «اطلس»
بورخس در پیشگفتاری کوتاه در ابتدای کتاب «اطلس» نوشته که این کتاب که «دقیقا هم نمی‌توان آن را یک اطلس دانست» به دو علت کاملا مشخص نوشته شد. او می‌گوید علت اول آلبرتو گیری، شاعر برجسته آرژانتینی است: «در طول اقامت دلپذیرمان در این سیاره، ماریا کوداما و من به خطه‌های بسیاری سفر کردیم و اقامت دلپذیری داشتیم و این سیاحت‌ها، عکس‌ها و نوشته‌های زیادی را می‌طلبید.» علت دوم نوشته شدن کتاب «اطلس» به انریکو پزونی، ناقد و ناشر مربوط است که متن این کتاب بورخس را دیده بود.
کتاب «اطلس» از درهم‌تنیده شدن متن‌هایی فراهم آمده که در کنار هم کتابی «بی‌سامان» ساخته‌اند و این سبکی است که بورخس عاشق آن بود. خودش نوشته: «اطلس کتابی متشکل از مجموعه‌ای از متون نیست که آنها را عکس‌هایی همراهی کند و یا سلسله‌ای از عکس باشد که نوشته‌هایی آنها را توضیح دهد. هر بخش بر وحدت واژه‌ها و تصاویر دلالت می‌کند. کشف ناشناخته فقط حق مسلم سندباد، اریک سرخ‌موی یا کپرنیک نیست. هریک از ما و همه انسان‌ها کاشف‌اند. هر انسانی کار خویش را با کشف تندی، پستی، صافی، زمختی، هفت‌رنگ رنگین‌کمان و بیست و اندی حروف الفبا آغاز می‌کند. او چهره‌های بسیاری را می‌بیند. نقشه‌ها، حیوانات و ستارگان را. او با شک یا یقین، و تقریبا با اطمینان کامل به جهل خویش، زندگی را به پایان می‌برد.»
کتاب «اطلس» کشف بورخس از هر شهر و هر مکانی است. شهرهایی که بورخس بخشی از خود را در هریک از آنها جا گذاشته است و به جای آن بخشی از یادبودها و تاثیرهای آن شهر را با خود برده است و بعد هه اینها را در کتاب «اطلس» کنار هم چیده است.
به ضمیمه کتاب «اطلس» نقدی به قلم مونا اندرسون هم ترجمه شده است. مونا اندرسون استاد زبان انگلیسی در دانشگاه داکوتای شمالی است و کتاب‌ها و مقالاتی درباره بورخس نوشته است. او در نقدش به موارد مختلفی از جمله ساختار و سبک کتاب «اطلس» توجه کرده است.
مونا اندرسون می‌گوید که بورخس به کلایداسکوپ یا دستگاه اشکال‌نما یعنی وسیله‌ای که شباهت زیادی به شهر فرنگ دارد علاقه زیادی داشت. بورخس دوست داشت کتاب‌هایش و از جمله کتاب «اطلس» را به همین سبک بنویسد. او می‌گفت که می‌خواهم متن‌ها یا مقاله‌هایم طوری کنار یکدیگر قرار بگیرند که هر مطلب در حالی که با مطالب دیگر پیوند دارد دارای استقلال هم باشد و خواننده از هر کجای کتاب که مایل است بخواند. به عقیده بورخس لذت خواندن در ورق زدن و پراکنده‌خوانی‌است، درست انگار در حال تماشای شهر فرنگ هستیم. با این‌حال مشخص است که یک اثر به اصطاح پراکنده یا بی‌سامان دارای ساختار مخصوص به خود است و با اغتشاش و هرج‌ومرج مرزبندی قاطع دارد.
خود بورخس می‌گوید که هر بخش کتاب «اطلس» بر وحدت واژه‌ها و تصاویر دلالت می‌کند. این کتاب پر است از ارجاع‌های مستقیم، غیرمستقیم و خاطره‌گونه، خاطره‌هایی که گاه با یک رویا بیان می‌شوند؛ و نیز کتابی است که در آن تاریخ و اسطوره هم حضور دارند.

درباره خورخه لوئیس بورخس نویسنده کتاب «اطلس»
خورخه لوئیس بورخس در 24 آگوست 1899 در بوئنوس آیرس متولد شد. اولین دوست حقیقی بورخس کتابخانه پدرش بود که اغلب کتاب‌هایش را آثار انگلیسی تشکیل می‌داد. خانواده بورخس در سال 1914 بی‌خبر از جنگی که اروپا در آستانه‌اش ایستاده بود به ژنو رفتند. پدرش در پی درمانی برای بینایی‌ ضعیف‌اش بود و این البته عارضه‌ای موروثی بود که به خود بورخس هم منتقل شد. با آغاز جنگ جهانی خانواده بورخس چاره‌ای نداشتند جز آن که در سوئیس بمانند. بورخس که سال‌های جوانی‌اش را سپری می‌کرد خود را مشغول ادبیات کرد و به جز ادبیات آرژانتینی به خواندن آثار نویسندگان فرانسوی، آلمانی و آمریکای شمالی پرداخت. بورخس در آغاز می‌خواست شاعر شود. اما بعدتر روی به داستان‌نویسی هم آورد و داستان‌هایی کوتاه نوشت. او سبکی ویژه و منحصربه‌فرد در داستان‌نویسی داشت با زبانی که آشکارا یادآور خود او است. بسیاری زبان اسپانیولی آثار بورخس را ستوده‌اند و آن را بی‌بدیل دانسته‌اند. به مرور و با ترجمه آثار بورخس به زبان‌های دیگر او شهرتی جهانی یافت و مورد توجه خوانندگان و منتقدان برجسته قرار گرفت. بورخس در چهاردهم ژوئن 1986 در هتل آربالیست شهر ژنو به علت سرطان کبد درگذشت.

درباره ترجمه کتاب «اطلس»
کتاب «اطلس» با ترجمه احمد اخوت در نشر گمان منتشر شده است.
احمد اخوت، نویسنده و مترجم و منتقد باسابقه ایرانی است که در شهریور 1330 در اصفهان متولد شده است. پدرش با این‌که تاجر بود اما به مطالعه به خصوص مطالعه کتاب‌های مذهبی علاقه زیادی داشت و مادرش نیز به خواندن رمان و داستان علاقه داشت و این باعث شده بود که اخوت از همان سال‌های کودکی و نوجوانی به طرف کتاب کشیده شود. اخوت در سال‌های تحصیل در دبیرستان این اقبال را داشت که از کلاس‌های محمد حقوقی بهره ببرد و همچنین در برنامه‌های «جنگ اصفهان» نیز شرکت می‌کرد. اخوت در سال 1348 برای تحصیل در رشته جامعه‌شناسی در دانشگاه تهران از اصفهان به تهران آمد و با پایان دوره لیسانس در سال 1352 برای ادامه تحصیل به امریکا رفت. او در آنجا در رشته‌های زبان‌شناسی و آموزش زبان تحصیل کرد و پس از گرفتن مدرک دکتری یک دوره در زمینه نشانه‌شناسی ادبیات نیز پشت سر گذاشت. از اخوت تاکنون کتاب‌های داستان، نقد ادبی و ترجمه‌هایی متعدد منتشر شده است. «برادران جمال‌زاده» عنوان مجموعه داستانی از اوست. «تفنگ چخوف» و «خود نوشتن» هم کتاب‌هایی درباره داستان‌نویسی‌ به قلم اخوت هستند. از میان ترجمه‌های او نیز می‌توان به «اطلس»، «اسب‌ها و آدم‌ها»، «کارآگاه دهکده» و «گنج‌نامه» اشاره کرد.

ادامه keyboard_arrow_down