کتاب | علوم انسانی | ادبیات | ادبیات انگلیس | آغاز بهار
آغاز بهار شابک: 9786220605171 226 صفحه 310 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 500 آغاز بهار پنلوپه فیتزجرالد آناهیتا مجاوری علوم انسانی ادبیات ادبیات انگلیس

1,494,000 ریال 1,800,000 ریال

ناشر: نشر نی

چاپ یکم

کتاب «آغاز بهار» نوشتۀ پنلوپه فیتزجرالد
رمانی درباب عشق، پشیمانی، فراق، تاریخ، معنویت و سیاست. کتاب «آغاز بهار»، با عنوان اصلی The Beginning of Spring، رمانی است که وقایع آن در سالهای منتهی به انقلاب روسیه و در مسکو اتفاق می‌افتد.
پنلوپه فیتزجرالد در کتاب «آغاز بهار» ماجرای یک خانواده تنش‌های آن را با زندگی روزمره در مسکوی سال‌های نزدیک به انقلاب اکتبر روسیه پیوند می‌زند و این‌گونه یک درام خانوادگی را به تاریخ و سیاست متصل می‌کند و تصویری جزئی‌نگرانه از زندگی روزمره در مسکوی اوایل قرن بیستم ارائه می‌دهد.
کتاب «آغاز بهار» رمانی پر از نکته‌سنجی در تصویر کردن شخصیت پُرتضاد آدم‌ها و همچنین رمانی با روایت و قصه‌پردازی‌ای جذاب و آمیخته به طنزی ملایم و ظریف و نقادانه است که ردّ و نشانی هم از طنازی و نکته‌سنجی جین آستین دارد. این رمان همچنین رمانی است که فضاسازی در آن ماهرانه صورت گرفته است. کتاب «آغاز بهار» با آثار تورگنیف مقایسه شده است. متن اصلی این رمان اولین بار در سال 1988 منتشر شده است.
براساس کتاب «آغاز بهار»، اقتباسی رادیویی هم ساخته و از رادیو بی‌بی‌سی پخش شده است.

مروری بر کتاب «آغاز بهار»
ماجراهای کتاب «آغاز بهار» در سال 1913 در مسکو اتفاق می‌افتد. داستان این رمان دربارۀ یک چاپخانه‌دار انگلیسی روسی‌الاصلِ تحصیلکردۀ زاده و ساکنِ مسکو، به نام فرانک رید، است که همسر انگلیسی‌اش، نلی، ناگهان او و سه فرزندش، دالی و بِن و آنوشکا، را بی هیچ توضیحی رها کرده و به انگلستان برگشته است. حال، فردریک باید فوراً کسی را برای مراقبت از فرزندان خود بیابد. او در این مسیر با اشخاص مختلفی آشنا می‌شود و هیچ‌کدام را مناسب نگهداری از فرزندانش نمی‌یابد تا اینکه به دختری به نام لیزا، که پدرش یک نجار روستایی است، معرفی می‌شود و این دختر را برای پرستاری از بچه‌هایش مناسب می‌بیند و استخدامش می‌کند. فرزندان فردریک خیلی زود به لیزا وابسته می‌شوند اما در ادامۀ کتاب «آغاز بهار» می‌بینیم که همه‌چیز آن‌گونه که ابتدا تصور می‌شده نبوده و نیست و چیزهای تازه‌ای دربارۀ شخصیت‌های دور و برِ فرانک رو می‌شود که به زندگی خانوادگی او به‌نحوی ربط پیدا می‌کند.
در کتاب «آغاز بهار» بحران زندگی شخصی و خانوادگی فرانک، به‌نحوی با بحران روسیه و تحولاتی که در سال‌های نزدیک به انقلاب 1917 در این کشور در جریان است گره می‌خورد، اگرچه سیاست در پس‌زمینۀ رمان و در پس‌زمینۀ ماجراهای فرانک حضور دارد.
پنلوپه فیتزجرالد در کتاب «آغاز بهار» با نگاهی نقادانه، ریزبین و آمیخته به طنزی ظریف، به ترسیم پیدا و پنهان جامعه و آدم‌هایی می‌پردازد که ظاهر و باطن‌شان باهم فرق می‌کند و به‌واسطۀ شرایط بحرانی و تحت تأثیر عوامل گوناگون، چیزهایی از خود رو می‌کنند که در ابتدا از آن‌ها انتظار نمی‌رفته است.
کتاب «آغاز بهار» کندوکاوی زیرکانه و هوشمندانه در درون پرتضاد آدم‌ها و مناسبات فردی و اجتماعی در زمینۀ روسیۀ اوایل قرن بیستم است. پنلوپه فیتزجرالد در این رمان با مهارت از عهدۀ بازسازی روسیه‌ای که متعلق به سال‌ها پیش از زمان نگارش و انتشار کتاب «آغاز بهار» است برآمده و این یکی از نقاط قوت رمان اوست.
در کتاب «آغاز بهار» بوروکراسی فاسد در مسکو، در دورانی که وقایع رمان در آن اتفاق می‌افتد، نیز با نگاهی نقادانه به تصویر کشیده شده است. فیتزجرالد همچنین در این رمان، مفاهیمی معنوی را مطرح می‌کند و پای مردی را هم به رمان باز می‌کند که از مریدان تالستوی است؛ مردی که باعث آشنایی لیزا با فرانک می‌شود و همچنین در طول رمان معلوم می‌شود در ماجرای اصلی‌تری هم که دیگر وقایع کتاب «آغاز بهار» را رقم می‌زند نقشی کلیدی ایفا کرده است.
در کتاب «آغاز بهار»، چنانکه در مقدمۀ آناهیتا مجاوری بر ترجمۀ فارسی این رمان توضیح داده شده، «بیشتر مناظری که فیتزجرالد از مسکو توصیف می‌کند سرد و خاکستری‌اند و بیانگر وضعیت سیاسی و اجتماعی آن دوران روسیه؛ اما در عین‌حال نوعی جذابیت با نشانه‌هایی از شکوه دوران گذشته در این مناظر دیده می‌شود.»
در بخشی از کتاب «آغاز بهار» می‌خوانید: «امان از این تصمیم‌های ناگهانی نلی! البته فرانک فقط یکی از آن‌ها را به یاد داشت: در اتاق خوابش در خیابان لانگ‌فلو، آن بعدازظهر گرم و سوزان که فرانک پرده را کنار زده بود و نسیم ملایمی که می‌وزید منگولۀ انتهای ریسمان پرده را به پنجره می‌زد. بعد نلی برایش از احساسش گفته بود. آیا در این دو سالی که از تولد آنوشکا می‌گذشت رفتار نلی مرموز و عجیب‌وغریب شده بود؟
اولش فکر می‌کرد لابد نلی در راه بازگشت است. به تمام ایستگاه‌های قطاری که بین ماژایسک و برلین بودند تلگراف زده بود. بعد از آن هر شش ساعت به چارلی تلگراف می‌زد. چارلی بعد از سه روز جواب داد: "نلی این‌جا نیست اما خیالت راحت، سالم و سرحال است."
البته چارلی پیشنهادی داده بود که چندان بد به نظر نمی‌رسید، گفته بود: شخصاً به مسکو خواهد آمد. در این اوضاع ناگوار که غم هجران نلی بر زندگی‌شان سایه انداخته بود – و این جدایی به‌سرعت به جزئی تکراری و ملال‌انگیز از زندگی‌شان تبدیل شده بود – حالا که شرایط باید تغییر می‌کرد، یا کرده بود، حتی آمدن چارلی هم می‌توانست نقطۀ اتکایی باشد. چارلی دقیقاً همان کسی نبود که فرانک انتظار آمدنش را داشت اما آمدنش به این معنی بود که فرانک باید تدارکاتی می‌دید و دستوراتی می‌داد و هر دوی این‌ها راه‌هایی برای بازگشت به روال عادی زندگی بودند.
نلی بدون آن‌ها چطور می‌توانست سالم و سرحال باشد؟ بدون هر چهار نفرشان؟ هر روز صبح برایش نامه می‌نوشت و با پست صبحگاهی می‌فرستاد.»
کتاب «آغاز بهار» با ترجمه و مقدمۀ آناهیتا مجاوری در نشر نی منتشر شده است.

دربارۀ پنلوپه فیتزجرالد، نویسندۀ کتاب «آغاز بهار»
پنلوپه مری فیتزجرالد (Penelope Mary Fitzgerald)، متولد 1916 و درگذشته به سال 2000، نویسندۀ انگلیسی بود. پنلوپه فیتزجرالد یکی از نویسندگان شاخص انگلیسی قرن بیستم بود؛ نویسنده‌ای که جوایز مختلفی را برای آثارش گرفت که مهمترین آنها جایزۀ معتبر و معروف بوکر، به‌خاطر رمان «دور از ساحل»، است. نام او همچنین در سال 2008 در فهرست پنجاه نویسندۀ برتر بریتانیایی نشریۀ «تایمز»، از سال 1945، درج شد. همچنین نشریۀ «آبزرور» در سال 2012 آخرین رمان فیتزجرالد، با عنوان «گل آبی»، را در فهرست ده رمان برتر تاریخی قرار داد.
از دیگر آثار داستانی پنلوپه فیتزجرالد می‌توان به رمان‌های «کتاب‌فروشی» و «معصومیت» اشاره کرد. از او به‌عنوان نزدیکترین وارث جین آستین، از نظر دقت و ابتکار و خلاقیت، نام برده شده است.
از فیتزجرالد، به‌جز آثار داستانی، سه کتاب زندگی‌نامه و مجموعه‌ای شامل جُستار و نقد نیز منتشر شده است.

ادامه keyboard_arrow_down