گربه شابک: 9786002537898 223 صفحه 220 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 450 گربه ادیت رول معصومه علی گل علوم انسانی ادبیات ادبیات انگلیس

1,260,000 ریال 1,680,000 ریال

ناشر: کتاب پارسه

چاپ یکم

کتاب «گربه» نوشتۀ ادیت رَوِل
رمانی دربارۀ داغ‌دیدگی و شیوۀ مواجهۀ انسان با آن. کتاب «گربه» (The Cat)، نوشتۀ ادیت رَوِل، را «رمانی فراموش‌نشدنی دربارۀ انعطاف‌پذیری فوق‌العادۀ روح آدمی» توصیف کرده‌اند.
ادیت رَول در کتاب «گربه»، از خلال رمانی خوشخوان که ساخت‌وپرداخت آن ماهرانه و با ظرافت طراحی شده، از غمِ فقدان و چگونگی تاب‌آوری آدمی در قبال آن سخن می‌گوید.
کتاب «گربه» رمانی است دربارۀ اینکه انسان چگونه و با چه نیرویی بزرگترین داغ‌ها و فجایع و مصیبت‌ها را تحمل می‌کند و چطور با آن‌ها مواجه می‌شود.
کتاب «گربه» یک رمان عمیقاً انسانی درباب درد و اندوه و تنهایی و نحوۀ واکنش انسان به غم از دست دادن عزیزان و تأثیر تلخ فقدان عزیزان بر زندگی آدمی است و درباب اینکه در موقعیت داغ‌دیدگی، چه چیز می‌تواند باعث شود که انسان پیوندش را با زندگی قطع نکند و همچنان به آن متصل بماند.
متن اصلی کتاب «گربه» اولین بار در سال 2012 منتشر شده است.

مروری بر کتاب «گربه»
ادیت رَول در کتاب «گربه» داستان زنی مطلّقه به نام الیز را روایت می‌کند که با پسر یازده‌ساله‌اش زندگی می‌کرده و خود را به‌تمامی وقفِ پسرش کرده بوده است. پسر الیز اما در سانحه‌ای کشته شده و الیز، یکباره خود را با تنهایی هولناکی روبه‌رو دیده است.
فقدان دردناک فرزند در کتاب «گربه»، شخصیت اصلی این رمان را به انزوایی خودخواسته کشانده است. او نمی‌خواهد کسی را ببیند و با کسی ارتباط داشته باشد و حتی ترجیح می‌دهد از زندگی دست بشویَد اما در موقعیتی قرار دارد که نمی‌تواند چنین کند؛ پای یک گربه در میان است؛ گربه‌ای با اسمِ اساطیری «پرسیفون» که در اسطوره‌های یونان نامِ خدای جهان زیرین است و خصلتش این بوده که در دیگران احساس گناه ایجاد می‌کرده و کاری می‌کرده که دیگران کارهایی را بکنند که دوست ندارند. پرسیفونِ کتاب «گربه» هم، که «پرسی» صدایش می‌زنند، الیز را مجبور به انجام کاری می‌کند که رغبتی به آن ندارد؛ الیز مجبور است به‌خاطر پرسی، که پسرش خیلی او را دوست داشته، زنده بماند.
در کتاب «گربه»، از خلال روایتی خوشخوان و ماهرانه، عمق اندوه و ذهنیات و کابوس‌ها و دلزدگی‌ها و تخیلات و رفتارهای مادری داغ‌دیده ترسیم می‌شود و ما، پابه‌پای این مادر، عمق اندوه او را می‌کاویم و لحظات پر از دردش را دنبال می‌کنیم و می‌بینیم که او چگونه، درحالی‌که میلی به ادامۀ زندگی و ارتباط با آدم‌ها ندارد، به‌جانب ادامۀ زندگی کشیده می‌شود و زندگی او را به‌نحوی درگیرِ خود می‌کند.
کتاب «گربه» از زاویۀ دید راوی اول‌شخص، یعنی الیز، شخصیت اصلی رمان، روایت می‌شود. الیز در طول کتاب «گربه» گذشته‌اش و خاطراتش با پسرش را می‌کاود. او تعریف می‌کند که چطور با پدرِ پسرش، که حالا مدتی‌ست از او جدا شده، آشنا شده است، از تخیلاتش دربارۀ چگونه زنده کردن و بازگرداندن پسرش می‌گوید، علایق و سلایق و دغدغه‌های پسرش را به یاد می‌آورد و بازگو می‌کند و نیز تعریف می‌کند که چه چیز باعث تاب‌آوری او دربرابر فقدان پسرش می‌شود و او را زنده نگه می‌دارد. الیز سرانجام نمی‌تواند در انزوا بماند و آدم‌های دیگری وارد زندگی‌اش می‌شوند.
کتاب «گربه»، چنانکه پیش‌تر اشاره شده، روایتی خوشخوان دارد و خواننده را به‌راحتی با خود همراه و در اندوه شخصیت اصلی رمان شریک می‌کند.
یکی از ویژگی‌های قابل توجه کتاب «گربه» ارجاعاتی است که در این رمان به اساطیر و حکایت‌ها و متون ادبی و فیلم و سریال داده می‌شود. مثلاً ارجاع به اسطورۀ پرسیفون که پیش‌تر به آن اشاره شد و نیز ارجاع به فیلم و رمان «پرتقال‌‌کوکی» و سریال «نظریۀ بیگ‌بنگ» و رمان «رنج‌های ورترِ جوان».
در کتاب «گربه» همچنین کنایه‌هایی نقادانه به حیوان‌آزاری و بی‌توجهی به حقوق حیوانات هست.
در بخشی از کتاب «گربه» می‌خوانید: «دستم را روی چشم‌هایم گذاشتم. همین‌که اثر داروها از بین رفت، سروکلۀ کابوس‌های وهمناک پیدا شد. نه خواب بودم و نه بیدار، اما در این حین، میان طبقات جهنم سیر می‌کردم. خواب دیدم پرسی بی‌جان روی زمین افتاده بود، شکنجه‌اش داده و بعد تکه‌تکه‌اش کرده بودند، بعد گربۀ دیگری را دیدم و بعد هم گربه‌ای دیگر؛ و همین‌طور در خواب هزاران گربه را دیدم. فقط گربه نبود. در اتاق یک عالم گاو، اسب، قورباغه و صدها جور حیوان تکه‌تکه‌شدۀ دیگر هم بود. نه می‌توانستم خودم را کنار بکشم و از روی آن‌ها رد شوم و نه می‌خواستم این کار را بکنم. می‌دانستم اگر قادر بودم آن‌ها را به زندگی برگردانم، پسر خودم هم به زندگی برمی‌گشت اما من دعای زنده کردن حیوانات را بلد نبودم. فقط هاج‌وواج به اجساد بادکردۀ آن‌ها زل زده بودم.
و بعد پسرم ظاهر شد، در کمال تعجب دیدم صحیح و سالم است، انگار اتفاقی نیفتاده بود. انگار فقط اشتباه و سوء‌تفاهمی پیش آمده بود. اما تا خواستم به پسرم دست بزنم به گربه تبدیل شد و سریع به خیابان دوید و یک استیشن واگن زیرش گرفت. خودم پشت فرمان آن اتومبیل نشسته بودم. کلمه‌های خدای من... خدای من... که برای یک آواز محلی است، با صدای بلند از رادیو پخش می‌شد، اما رادیو که خاموش بود. و همین موضوع من را بیشتر ترساند. چندبار با چراغ‌قوه روی رادیو کوبیدم اما نتوانستم صدایش را قطع کنم. آن آواز گوشخراش و بدصدا هنوز با صدای بلند از رادیوی شکسته پخش می‌شد.
انگار ساعت‌ها داشتم کابوس می‌دیدم، اما با صدای زنگ در که بیدار شدم، دریافتم هنوز بعدازظهر است.»
کتاب «گربه» با ترجمۀ معصومه علی‌گل در بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است.

دربارۀ ادیت رَوِل، نویسندۀ کتاب «گربه»
ادیت رَوِل (Edeet Ravel)، متولد 1955، داستان‌نویسِ ساکن کانادا است. از آثار رول می‌توان به کتاب‌های «پسر روح نیست»، «پسر پرنده نیست»، «آخرین باران»، «دیوار نور» و «هزاران عاشق» اشاره کرد.

ادامه keyboard_arrow_down