جود گمنام
جود فاولی پسری است فقیر و روستایی که آرزو دارد از روستا و دایره بسته مناسبات آن خارج شود، به شهر برود، درس بخواند و به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و طبقاتی رشد کند و تحولی جدی در زندگی خود پدید آورد. این آرزو را آموزگار روستا که جود سخت به او علاقهمند است، با رفتناش از روستا به شهر کرایستمینستر، در دل او پدید آورده است. آموزگار به کرایستمینستر رفته تا ادامه تحصیل بدهد و از آن پس این شهر برای جود به یک آرمانشهر خیالی بدل میشود. او قصد دارد به آنجا برود اما سرنوشت به گونهای دیگر برایش رقم میخورد. جود گرفتار رابطهای با دختری روستایی میشود و این رابطه او را در مخمصهای میاندازد که دیگر فرصت و مجالی برای آن رویاهای دور و دراز آغازین برای جود باقی نمیماند. از طرفی پای عشقی دیگر، عشقی اثیری، نیز به میان میآید و اینها همه جود را درگیر کشمکشهایی میکند که به فروپاشیاش میانجامد.
تامس هاردی در رمان جود گمنام تصویری انتقادی از جامعه طبقاتی انگلستان قرن نوزدهم به دست میدهد. جامعهای که نظام تبعیضآمیز حاکم بر آن آدمی از جنس و طبقه جود را در خود اسیر میکند و به چنین قشری اجازه پیشرفت نمیدهد. جود در این رمان هم قربانی غریزه است و هم قربانی فرهنگ حاکم و چارچوبهای سفت و سخت آن و اینها همه جود را در موقعیتی تراژیک و فاجعهبار قرار میدهد.
جود گمنام با ترجمه ابراهیم یونسی(سیروان آزاد) در نشر نو منتشر شده است.
درباره نویسنده: تامس هاردی (1928 – 1840)، داستاننویس و شاعر انگلیسی.
ادامه keyboard_arrow_down