کتاب | علوم انسانی | ادبیات | ادبیات انگلیس | آن قدر سرد که برف ببارد
آن قدر سرد که برف ببارد شابک: 9786223131240 148 صفحه 120 گرم قطع: جيبی نوع جلد: شوميز تیراژ: 1000 ببارد جسیکا او نیما حسن ویجویه علوم انسانی ادبیات ادبیات انگلیس

900,000 ریال 1,200,000 ریال

ناشر: بیدگل

چاپ یکم

رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد» نوشتۀ جسیکا اَو
رمانی درباب حافظه، خاطره و سفر ذهنی به گذشته و روزگارِ سپری شده. رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد»، با عنوان اصلی Cold Enough for Snow، از رمان‌های انگلیسی‌زبان تحسین شدۀ سالهای اخیر است و بسیار مورد توجه منتقدان و جوایز ادبی قرار گرفته است.
جسیکا اَو در رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد» داستانی با مضمون خاطره و یادآوری و تأمل ایام گذشته خلق کرده است؛ داستانی که از حال به گذشته نقب می‌زند و سفر در مکان را به سفر در ذهن و زمان پیوند می‌زند.
متن اصلی رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد» اولین بار در سال 2022 منتشر شده است. این رمان در سال 2023 جایزۀ ویکتوریا را، که معتبرترین جایزۀ ادبی استرالیا است، از آن خود کرد.
رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد» همچنین پس از انتشار در فهرست بهترین کتاب‌های سال 2022 نشریۀ «نیویورکر» و فهرست بیست‌وپنج کتاب برتر استرالیاییِ سال 2022 نشریۀ «گاردین» قرار گرفت.
پیتر سی. بیکر در نشریۀ «نیویورکر» در وصف رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد» می‌نویسد: «احتمالاً استادانه‌ترین وجه رمان اَو نشان دادن جدایی ما از میلمان است – جدایی ما و همین‌طور سایر آدم‌ها از میلمان... . می‌توان این را در نثر صمیمی، لطیف و شکیبای او احساس کرد، نثری که گاه با حقایقی تطابق دارد که از دسترس راوی بیرون‌اند.»

مروری بر رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد»
راوی و شخصیت اصلی رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد» زنی‌ست که با مادرش به ژاپن سفر کرده است. مادر و دختر، هر یک ساکن شهری از شهرهای کشوری غربی هستند و مدتها بوده که از هم خبر نداشته‌اند. حال، دختر ترتیب ملاقاتی با مادرش را در ژاپن داده است چون خودش قبلاً به ژاپن سفر کرده و فکر کرده شاید گردش در کشوری آسیایی برای مادرش خوشایند باشد.
مادر و دختر، در طول رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد»، در ژاپن پرسه می‌زنند و از جاهای مختلف آن، از چای‌فروشی‌ها گرفته تا معابد و پارک‌ها و نمایشگاه‌های هنری و موزه‌ها، بازدید می‌کنند. در این بازدیدها گاه مادر، دختر را همراهی نمی‌کند و بیرونِ جایی که دختر رفته است منتظر او می‌ماند.
دخترِ رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد»، که رشتۀ روایت را به دست دارد، براساس تداعی‌های ذهنی مختلف، گذشته‌اش را به یاد می‌آورد و ما گذشتۀ او و زندگی خانوادگی‌اش را، همچون تکه‌هایی از یک زندگی و مجموعه‌ای از خرده‌روایت‌ها، دنبال می‌کنیم و همچنین با او و مادرش در سفرشان همراه می‌شویم و صدای مادر و اندک‌سخنانی را هم که او می‌گوید، از طریق روایت دختر می‌شنویم.
مادر و دختر ژاپن را می‌گردند و حین این گردش، آن‌چه در ذهن دختر می‌گذرد، همراه با مناظر بیرونی و زندگی روزمره در ژاپن، از مقابل چشم ما عبور می‌کند، جوری که گویا همزمان دو سفر را دنبال می‌کنیم: سفری در مکان و سفری در ذهن، سفری در بیرون و سفری در درون.
عنوان رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد» برگرفته از پرسشی است که مادر راوی، قبل از سفر، پرسیده است. او تا به‌حال برف ندیده است.
در رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد» با روایتی ریزبینانه و مینیاتوری و غنی از تصاویر و سرشار از ظرافت و باریکی‌بینی و جزئی‌نگری مواجهیم. جسیکا اَو در این رمان، با مهارت و ظرافت و باریک‌بینی، امور ذهنی را به جزئیات عینی پیوند می‌زند.
در بخشی از رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد» می‌خوانید: «در راه به یک پارک برخوردیم. مسیریاب موبایلم را نگاه کردم و به مادرم گفتم باید از داخل پارک برویم، مسافتی که باید تا موزه می‌رفتیم فرق چندانی نمی‌کرد. بینِ راه باران قطع شد و چترها را بستیم. پارک بزرگی بود با سایه‌ساری تیره از درختان که بر فراز مسیرهای پیچ‌درپیچش افراشته شده بودند. پردارودرخت و نیمه‌روشن و مرطوب بود، دقیقاً شبیه پارک‌هایی که بچگی تصورشان می‌کردم، جهانی در دلِ جهانی دیگر. از زمین بازی‌ای که هیچ بچه‌ای داخلش مشغول بازی نبود گذشتیم، سرسره‌ای آهنی با لبه‌های آبی‌رنگ که نم باران رویش نشسته بود نظرم را جلب کرد. نهرهایی کوچک راهشان را از میان درختان باز کرده و گاهی از هم جدا می‌شدند و دوباره به‌هم می‌رسیدند. قلوه‌سنگ‌ها اینجاوآنجا از آب بیرون زده بودند، به منظره‌ای مینیاتوری از صخره‌ها و آبکَندها می‌ماند، و اینجاوآنجا هم پل‌های کوچک و باریکی به چشم می‌خورد شبیه آنهایی که معمولاً در کارت‌پستال‌ها و عکس‌های یادگاری از سفر به شرق می‌دیدی.
پیش از سفر، دوربینِ جدیدی خریده بودم، نیکون بود. با اینکه دوربین دیجیتال به حساب می‌آمد، دیافراگمش دستی، با چرخاندن لنز، تنظیم می‌شد و سه دکمۀ ریز و منظره‌یاب داشت. مرا یاد دوربین دایی‌ام می‌انداخت که وقتی جوان بود در هنگ‌کنگ با آن عکس‌های خانوادگی می‌گرفت. مادرم هنوز هم تعدادی از آن عکس‌ها را داشت. بچه که بودم مدام به آنها خیره می‌شدم و داستانشان را گوش می‌دادم و آن لکه‌های رنگیِ روشن روی عکس‌ها مجذوبم می‌کرد، انگار که قطره‌ای روغن بر سطح آب چکیده و درخششی در آن ایجاد کرده باشد. سادگی و زیبایی عکس‌ها حال‌وهوای قدیم را برایم زنده می‌کرد.»

دربارۀ جسیکا اَو، نویسندۀ رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد»
جسیکا اَو (Jessica Au) داستان‌نویس، ویراستار و کتابفروش استرالیایی است. از او، به‌جز رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد»، رمانی هم با عنوان «محموله» منتشر شده است.

دربارۀ ترجمۀ فارسی رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد»
رمان «آن‌قدر سرد که برف ببارد» با ترجمه و مقدمۀ نیما حُسن ویجویه در نشر بیدگل منتشر شده است.
نیما حُسن ویجویه، متولد 1365 در تبریز، مترجم ایرانی است. او دارای لیسانس مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه آزاد اسلامی و فوق لیسانس مطالعات ترجمه از دانشگاه علامه طباطبایی است.
نیما حُسن ویجویه، علاوه بر ترجمۀ کتاب، همکاری با مجلۀ «سینما و ادبیات» را نیز، به‌عنوان مترجم، در کارنامۀ کاری خود دارد. از ترجمه‌های او می‌توان به کتاب «میانِ دو آتش: حقیقت، جاه‌طلبی و سازش در روسیۀ دورۀ پوتین» اشاره کرد.

ادامه keyboard_arrow_down

از همین مترجم