افق

اُفق
جستجو در تاریکی‌های خاطرات مضمونی آشنا در آثار پاتریک مودیانو است. در داستانهای او یادآوری چیزهایی محو و گمشده در زمان گذشته معمولاً نقش اصلی را در شکل‌گیری و روند داستان ایفا می‌کند. شخصیت رمان اُفق نیز در گذشته و خاطرات گنگ خود پرسه می‌زند و می‌کوشد با چنگ انداختن به آنچه از این خاطرات باقی مانده به چیزهایی از گذشته وضوح بخشد که چنان در تاریکی‌های حافظه‌اش محو شده‌اند که فکر می‌کند شاید رؤیایی بیش نبوده‌اند. در حافظه شخصیت این رمان، با یادآوری یک اسم، کم‌کم چهره‌‌ و شخصیتی با جزئیاتش نمایان می‌شود و قصه‌ای شکل می‌گیرد. رمان این گونه آغاز می‌شود: «چند وقت بود که بوسمان به برخی اتفاق‌های دوره‌ی جوانی‌اش فکر می‌کرد؛ اتفاق‌هایی بی سرانجام و بریده، قیافه‌هایی بی اسم، دیدارهایی زودگذر. این‌ها همه به گذشته‌ای دور برمی‌گشتند، ولی از آن‌جا که این بخش‌های کوتاه ارتباطی با بقیه‌ی زندگی‌اش نداشتند، امروز به شکل جاودانه‌ای معلق مانده بودند. او مدام در این باره از خودش سؤال‌هایی می‌کرد و هیچ وقت به جوابی نمی‌رسید. شاید این جزئیات تا ابد برایش معما باقی می‌ماندند. برای همین شروع کرد به تهیه‌ی یک فهرست و البته یافتن سرنخ‌ها: چیزهایی مثل یک تاریخ، یک جای خاص یا اسمی که طرز نوشتنش یادش نبود. دفترچه‌ای با جلد سیاه خریده بود که توی جیب داخلی کتش می‌گذاشت. این طوری می‌توانست هر وقتِ روز و هر بار که یکی از خاطره‌های فرّار از ذهنش می‌گذشت، چیزهایی بنویسد...»
رمان اُفق با ترجمه و مقدمه حسین سلیمانی‌نژاد در نشر چشمه منتشر شده است.
درباره نویسنده: پاتریک مودیانو (- 1945)، داستان‌نویس فرانسوی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 2014 میلادی.