کتاب | علوم انسانی | فلسفه | آشنایی با فلسفه | دعوت به فلسفه
دعوت به فلسفه شابک: 9786002534170 240 صفحه 249 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 1000 دعوت فلسفه ویل دورانت شهاب‌الدین عباسی علوم انسانی فلسفه آشنایی با فلسفه

1,087,500 ریال 1,450,000 ریال

ناشر: کتاب پارسه

چاپ ششم

کتاب «دعوت به فلسفه»، اثر ویل دورانت
فلسفه را معمولاً عرصۀ خَواص می‌پندارند و قلمروی که مردم عادی را به آن راهی نیست، اما ویل دورانت در کتاب «دعوت به فلسفه» سعی دارد نشان دهد که چنین نیست و از قضا فلسفه سخت با انسان و زندگی او گره خورده است. هدف ویل دورانت در گفتارها و مقالات کتاب «دعوت به فلسفه» این است که فلسفه را برای مردم عادی دسترس‌پذیر کند و کاربرد آن را در زندگی نشان دهد.
کتاب «دعوت به فلسفه»، با عنوان اصلی An Invitation to Philosophy، مجموعه‌ای است از گفتارها و مقالات ویل دورانت، همراه با مقدمه‌ای از جان لیتل در معرفی و توضیح این گفتارها و مقالات. ویل دورانت مطالب کتاب «دعوت به فلسفه» را بین سال‌های 1917 تا 1971، یعنی طی پنجاه و چهار سال پدید آورده بوده است. مطالب این کتاب به همت جان لیتل گردآوری شده‌اند و بعضی از این مطالب برای نخستین بار در همین کتاب به چاپ رسیده‌اند.

مروری بر کتاب دعوت به فلسفه
کتاب «دعوت به فلسفه» از نُه فصل تشکیل شده است؛ این نُه فصل در سه بخش تنظیم شده‌اند که عبارتند از: «بررسی فلسفه»، «آموزش فلسفه به کمک نمونه‌ها» و «به سوی یک فلسفۀ زندگی». در پایان کتاب و بعد از فصل نهم نیز بخشی آمده است با عنوان «سخنانی که باید با آن‌ها زندگی کرد (فقط برای فیلسوفان بسیار جوان)» که شامل ده توصیۀ ویل دورانت به نوه‌های خود است.
ویل دورانت در کتاب «دعوت به فلسفه» به زبانی شیرین از جذابیت‌ها و لذت‌های فلسفه و اهمیت آن سخن می‌گوید تا مردم عادی را به فلسفه‌خوانی و فلسفه‌ورزی تشویق و ترغیب کند. او در بخش‌های مختلف این کتاب به موضوعاتی نظیر مسائلی که فلسفه را دچار دردسر می‌کنند، مسائل و مفاهیم و موضوعات بنیادینی که اساس فلسفه و فلسفه‌ورزی را تشکیل می‌دهند، زندگی و اندیشه‌های چهار فیلسوف و نیز بحث در باب وجود انسان و معنای زندگی و چیستی فلسفه می‌پردازد.
به اعتقاد ویل دورانت فلسفه قلمروی گسترده است که سایر قلمروها را نیز در برمی‌گیرد. او در کتاب «دعوت به فلسفه» سعی دارد فلسفه را از حصارهای تنگی که به آن گرفتار شده برهاند و آن را از نو و با تمام گستردگی‌اش احیا کند. دورانت در آغاز این کتاب افسوس می‌خورد که فلسفه دیگر محبوب نیست و دلیل از دست رفتن محبوبیت آن را در این می‌داند که فلسفه روح ماجراجویی خود را از دست داده است.
کنفوسیوس، سقراط، افلاطون و جوردانو برونو فیلسوفانی هستند که در بخشی از کتاب «دعوت به فلسفه» به زندگی و اندیشه‌های آن‌ها پرداخته شده است.
اینک سطرهای آغازین این کتاب، در باب اینکه چرا فلسفه محبوبیت خود را از دست داده است:
«چرا فلسفه امروزه دیگر محبوب نیست؟ چرا فرزندانش، علوم، میراث‌اش را بین خود قسمت کرده‌اند و او را مانند شاه لیر دیگری، با ناسپاسی‌ای نامهربان‌تر از باد زمستانی، از خانه بیرون کرده‌اند؟
روزگاری، قدرتمندترین مردان برایش می‌مردند؛ سقراط ترجیح داد به‌جای فرار از دست دشمنان او، جان خود را نثارش کند؛ افلاطون برای به‌دست آوردن قلمرو پادشاهی برای او دو بار جان خود را به خطر انداخت؛ مارکوس آرلیوس او را از تاج و تخت خود بیشتر دوست داشت؛ و برونو به خاطر وفاداری به او در آتش سوخت.
روزگاری، پادشاهان و پاپ‌ها از فلسفه می‌ترسیدند و دلدادگان او را به زندان می‌انداختند مبادا دودمانشان برافتد. آتنی‌ها پروتاگوراس را تبعید کردند، و اسکندریه در برابر هایپشیا بر خود می‌لرزید.
یک پاپ بزرگ، با خجالت در پی جلب دوستی اراسموس بود؛ پادشاهان و درباریان، ولتر را از سرزمین خود بیرون می‌راندند، و وقتی می‌دیدند که دست کم همۀ مردمان متمدن جهان در برابر قدرت قلم او سر تعظیم فرود می‌آورند، در حسادت می‌سوختند. دیونسیوس و پسر دیونسیوس، به‌دست گرفتن سررشتۀ امور سیراکوز را به افلاطون پیشنهاد کردند؛ کمک شاهانۀ اسکندر مقدونی، ارسطو را دانشمندترین مرد تاریخ کرد؛ یک عالِم – شاه، فرانسیس بیکن را تقریباً تا رهبری انگلستان بر کشید و از او در برابر دشمنانش حمایت کرد؛ و فردریک کبیر، نیمه‌شب‌ها وقتی همۀ سرداران متکبرش از حضور او مرخص می‌شدند، با شاعران و فیلسوفان مجلس شادی و طرب برپا می‌کرد و به قلمروهای بی‌کران و نفوذ همیشگی آن‌ها غبطه می‌خورد.
آه، آن روزها چه روزهای باشکوهی برای فلسفه بود. در آن ایام، فلسفه بی‌پروا همۀ دانش‌ها را جزو قلمرو خود می‌دانست و در هر حرکت و چرخشی، خود را در صف مقدم پیشروی ذهن انسان جای می‌داد. در آن زمان، مردم حرمت او را نگه می‌داشتند؛ و هیچ‌چیز شریف‌تر از عشق به حقیقت نبود. اسکندر مقدونی احترام فراوانی برای دیوگنس قائل بود و او را بالاترین شخص پس از خود می‌دانست. و دیوگنس در دیدار اسکندر با او، از وی خواست کنار برود تا هیکل شاهانه‌اش جلوی نور آفتاب را نگیرد.
دولتمردان، متفکران و هنرمندان با مسرت به آسپاسیا گوش می‌سپردند، و هزاران دانشجو راه‌هایی بس دور و دراز را پشت‌سر می‌گذاشتند تا به پاریس بیایند و از آبلار دانش بیاموزند. فلسفه در آن روزگار پیردختری خجالتی نبود که در برج‌های دربسته پنهان شود و کاری به کار عالم و آدم نداشته باشد؛ چشمان روشن او از نور روز نمی‌ترسید. او تن به خطر می‌داد، و در دل دریاهای ناشناخته به سفرهای طولانی می‌رفت.
آیا او می‌توانست در آن سال‌ها، که به دربار حاکمان و سلاطین بار می‌یافت و از احترام بسیار برخوردار بود، به این خرسند باشد که در محدوده تنگی که امروزه در آن محبوس است روزگار بگذراند؟ او زمانی آفتاب رنگارنگی بود که عمیق‌ترین جان‌ها را با گرمی و روشنی خود سیراب می‌کرد؛ و حالا دنباله‌رو خوار و حقیر علوم پراکنده و رشته‌های نظری است. او روزگاری معشوقۀ مغرور همۀ روشنفکران و اهل اندیشه بود و در میان خادمان خوشبختش عالی‌ترین جایگاه را داشت. اما اکنون، زیبایی و قدرتش به تاراج رفته. حالا کنار جاده دلتنگ و تنها می‌ایستد و هیچ‌کس، حتی بینواترین آدم‌ها هم وقعی به او نمی‌گذارند.
فلسفه امروزه محبوب نیست چون روح ماجراجویی را از دست داده است.»

درباره ویل دورانت، نویسنده کتاب دعوت به فلسفه
ویل دورانت (Will Durant)، متولد 1885 و درگذشته به سال 1981، تاریخ‌نگار و فیلسوف آمریکایی است. «تاریخ تمدن»، که ویل دورانت آن را به همراه همسرش آریل دورانت نوشته، مهمترین و مشهورترین اثر اوست. از دیگر آثار ویل دورانت می‌توان به «لذات فلسفه»، «تفسیرهای زندگی»، «درباره معنی زندگی»، «فلسفه و مسئلۀ اجتماعی» و «قهرمانان تاریخ» اشاره کرد.

درباره ترجمۀ فارسی کتاب دعوت به فلسفه
کتاب «دعوت به فلسفه» با ترجمۀ شهاب‌الدین عباسی و همراه با یادداشتی درباره این کتاب در بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است. شهاب‌الدین عباسی، متولد 1345، مترجم کتاب‌هایی متنوع در زمینۀ اندیشه و ادبیات و علوم انسانی، در حوزة بزرگسالان و کودک و نوجوان، است. «آلبرت اینشتین»، «ایده‌های بزرگ برای دختران و پسران بلندپرواز»، «چگونه پا به سن بگذاریم»، «آری به زندگی»، «دور دنیای فلسفه در هشت روز»، «پسری با تخیل وحشی (داستان زندگی گابریل گارسیا مارکز، برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات)» و «درباره معنی زندگی» از جمله ترجمه‌های اوست. عباسی همچنین نویسنده و گردآورندة کتاب «آکادمی عشق (شمس و مولوی: زندگی، اندیشه‌ها و قصه‌ها)» است.

رتبۀ کتاب «دعوت به فلسفه» در گودریدز: 3.53 از 5.

ادامه keyboard_arrow_down